۱۳۸۹ آذر ۱۳, شنبه

خون مظلوم به هدر نخواهد رفت

حسین زمان:
اخیرا یکی از مسئولین نظامی در بین جماعتی به تهدید مخالفین پرداخته و هل من مبارز طلبیده است. ایشان با استناد به اینکه در مناقشات بعد از انتخابات یک اقلیت زورگو به اعتراض پرداخته اند و در مقابل یک اکثریت صاحب حق ایستاده اند، گفته است نقش سپاه و بسیج در این مناقشه این است که در مقابل آن اقلیت بایستند، زیرا به تعبیر وی اقلیت مذکور قانون اساسی را رعایت نکرده اند.
می‌خواهم به این سردار سپاه عرض کنم که ای هموطن و ای هم‌رزم زمان جنگ! اینگونه مبارز خواستن و نفس کش طلبیدن رسم من و تو نبود. ما طی سالها نبرد و مبارزه با دشمن این مرز و بوم به تنها چیزی که فکر می‌کردیم، دفاع از این مردم و خدمت به ایشان بود برای رضای خدا. چه شده است که با محاسبات خودت سیزده میلیون از این مردم ناحق می‌گویند و مستحق مجازات‌اند؟
چرا ایشان را به هلاکت می‌خوانی؟ چرا از ریخته شدن خون ایشان بر زمین و خیابان‌ها هراسی نداری؟ چرا به تحریک جوانان وطنت می‌پردازی و ایشان را به مبارزه دعوت می‌کنی؟ این بود مرام من و تو در هشت سال دفاع از این مرز و بوم؟ حتی اگر بر فرض محال تمامی این جماعت اشتباه کرده باشند و به خطا سخن گفته باشند و به غلط شکوه کرده باشند، آیا مجازات شکوه و گلایه و اعتراض خاموش و آرام ایشان این است که به ریختن خونشان وعده دهی؟
گیرم در جریان اعتراضات عده ای انگشت شمار از خطوط قرمزی که شما برایشان ترسیم کرده اید، عبور کرده باشند. ولی آیا رسم جوانمردی و مردانگی این است که خون ایشان را مباح بدانیم؟ از قرار دادن مردم در مقابل مردم چه چیزی به دست می‌آورید؟ با علم کردن بسیج در برابر ایشان چه آبرویی برای بسیج می‌خرید؟
در آستانه ماه محرم قرار داریم و خوب است به مرام و منش حسین ابن علی (ع) بیندیشیم که قیامش برای امر به معروف بود و نهی از منکر. آیا این شیوه انبیاء و اولیاء بوده است؟ آیا این روش و سیره پیامبر اسلام و امیر مؤمنان علیهم السلام بوده است ؟ آیا زمانی که پیامبر خدا مکه را فتح کرد و به قدرت رسید، با مخالفانش اینگونه عمل کرد و اینگونه نفس‌کش طلبید ؟
این درسی است که از اسلام و پیامبر و ائمه گرفته اید؟ شمشیر به دست گرفته ای و تیر در کمان نهاده ای و زره پوشیده ای و بر قدرت تکیه زده ای و آنگاه مردم بی دفاعی را که تنها سلاحشان زبانشان است، تاب نمی‌آوری و به مبارزه می‌طلبی؟ این است رسم جوانمردی؟
نمی‌دانم تو به یاد داری یا نه، ولی من به خوبی به یاد دارم که در مقابل ارتش و قوای تا دندان مسلح شاه، یک‌صدا فریاد می‌زدیم که خون بر شمشیر پیروز است. پس اگر هنوز به آن شعار معتقدی، حرمت خون را نگاه دار و آن را بی‌ارزش تصور مکن.
قبل از آنکه شمشیر از نیام بیرون کشی، به این مسئله خوب فکر کن که خون مظلوم به هدر نخواهد رفت.
"

۱ نظر:

ناشناس گفت...

بله این سردار وقتی قدرت دارد که تفنگ در دستش باشد اگر تفنگ را ازاو بگیرید دنبال سوراخ موش خواهد بود