۱۳۸۹ آذر ۲۳, سه‌شنبه

آقای لاریجانی! شما را از ارزانی هدر رفتن خون نوری‌زاد بیم می‌دهیم

خانواده و آشنایان محمد نوری زاد در نامه‌ای به علی لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی، با اشاره به سابقه آشنایی لاریجانی با محمد نوری‌زاد نوشتند: اگر برادر شریف شما ؛ عزیز دربند ما – محمد نوری زاد – را نمی شناسد؛ شما حتما او را و قلمش را و تعهدش را به خوبی می شناسید … کاش آن روزی که برادر ارجمندتان انتقاد نوری زاد را بر خود برنتافت و وی را دستگیر کرد؛ پیامی می فرستادید که فلانی زبانش تند است اما قلبش خیر و تعهدش همیشگی ست.

آنها در جای دیگری از نامه خود به رئیس مجلس، تاکید کردند: ما از شما نه سفارش شخصی؛ نه دست خط فرمایشی طلب داشتیم. ما از مقام عالی؛ تدبیر مدبرانه و در شان انتظار داشتیم که پیشه ی مردان بزرگ تاریخ بوده و هست. که با تدبیری سترگ راه بر خطای نادانان ببندد. تا امروز که خبرها ممکن است به سلایقی به مقامات عدالت نرسد؛ فریاد خطای “مزدور اجنبی ” نا قاضی ای؛ برسر جهادگری شریف بلندی نگیرد.

خانواده و آشنایان نوری‌زاد همچنین درباره جان این زندانی سیاسی به وی هشدار دادند و نوشتند: شما را از تاریخ نمی ترسانیم. شما را از ارزانی هدر رفتن خون پرارزش کسانی بیم می دهیم که بی هیچ چشمداشتی سالها برای این مملکت تلاش کرده اند.

متن این نامه به نقل از وب‌سایت نوری‌زاد بدین شرح است:

با سلام

ریاست محترم مجلس جمهوری اسلامی!

آقای لاریجانی

چه دریغ است شرایطی که ما نمی توانیم از حقوق عالیه ی مردم با شما بگوییم و سر صحبت از بوستان توسعه و آبادی باز کنیم. و چه افسوس که وقت مبارک نمایندگی مردم را باید اینچنین برای گرفتن ابتدایی ترین حقوق بشری و نه شهروندی تضییع کرد!

آقای لاریجانی!

اگر برادر شریف شما ؛ عزیز دربند ما – محمد نوری زاد – را نمی شناسد؛ شما حتما او را و قلمش را و تعهدش را به خوبی می شناسید. آن هم نه زمانی که بحث از فتنه بود و نه خون به هدر رفته ی جوانان و قدرت سیاست ریاست جمهوری مملکتمان. شما به خوبی این جهادگر منتقد را در دوره ی ریاست صدا و سیما می شناختید و لاجرم قلم تیز و انتقاد تند وی شما را نیز نواخته است و کاش آن روزی که برادر ارجمندتان انتقاد نوری زاد را بر خود برنتافت و وی را دستگیر کرد؛ پیامی می فرستادید که فلانی زبانش تند است اما قلبش خیر و تعهدش همیشگی ست.

آقای رئیس نمایندگان مردمی!

ما از شما نه سفارش شخصی؛ نه دست خط فرمایشی طلب داشتیم. ما از مقام عالی؛ تدبیر مدبرانه و در شان انتظار داشتیم که پیشه ی مردان بزرگ تاریخ بوده و هست. که با تدبیری سترگ راه بر خطای نادانان ببندد. تا امروز که خبرها ممکن است به سلایقی به مقامات عدالت نرسد؛ فریاد خطای “مزدور اجنبی ” نا قاضی ای؛ برسر جهادگری شریف بلندی نگیرد. و چه ارزان دوستان زحمتکش را به دامان سخیف دشمنان پرتاب می کنند این روزها.

آقای حقوق مردمی!

ما عزیزمان را مدتهاست که ندیده ایم. مدتهاست که صدایش را نشنیده ایم و ملالی نیست. ما از دیر باز بهای این انقلاب را پرداخته و خود شاهد بوده اید که نه میز خواسته و نه میز بان! تنها حقوق بشری؛ مسلک علوی می جوییم و شما شاهد که؛ نمی یابیم. چه سنگینی ای دارد به دیدار سربازان حقیقی دیروز رفتن و به وظیفه ی شریف نمایندگی آنان حتی نیز ؛ تن دادن؟ مگر شما نماینده ی همه ی ما نیستید؟ شما که سیمای این راوی روایت فتح و صدای این مرد را بارها شنیده اید. و هرکس نداند می دانید که وی سالها در محرومترین مناطق دست در خاک سازندگی بود که چه ؟ که مزدوری اجانب کند؟ نه برادر! این روزها مزدوری تصویری ارزانتر دارد. ارزانتر از اعتصاب بی آب و غذایی که این جهادگر در آغاز شصت سالگی و محرم برخود خریده است تا مگر صدایی به گوش شنوایی برسد.

آقای رئیس مقننه!

در تاریخ تدبیر مدبرانه و منش آینده بینانه کسانی با افتخار ثبت خواهد شد که برخود زحمت شنیدن صدای مظلوم را داده و وقت را بر روال جلسات تکراری؛ تنگ و خود را؛ به داخل آنچه هرگز سرتیتر جلسه ای نمی شود؛ انداخته اند. شما را از تاریخ نمی ترسانیم. شما را از ارزانی هدر رفتن خون پرارزش کسانی بیم می دهیم که بی هیچ چشمداشتی سالها برای این مملکت تلاش کرده اند.

آقای لاریجانی!

شما به راحتی می خوابید و می آشامید و راه می روید و در کنار خانواده به امید خدا سالها روز به شب می رسانید ولی منکر نشوید که این آرامش تنها به خاطر نگفتنهایی ست که در سینه دارید وگرنه چه کسی است که انتقاد شخص شما را به روند جاری نداند و خبری از آن گاه به گاه نخواند. ولی نوری زاد؛ سالهاست که لذت خانه و کاشانه را به گفتن و نوشتن و بیان آنچه در ذهن خود حقیقت می داند؛ ترک کرده است.و حالا پایان ماجرای اوست. یک نفر فقط چهار روز بدون آب و غذا زنده می ماند.

خاطر شریف را مکدر نکنیم اما این بار تمام خانواده و آشنایان وی نیز دست از خوردن و آشامیدن شسته اند.ظهر عاشورا؛ برای وی و برای ما آغازی ست به مقتدای آن روز . و قضاوت را به خود شما خواهیم سپرد که چه کسی آب را بر ما بست؟؟؟

لبتان سیراب؛ عمرتان پربقا

خانواده و تمامی آشنایان محمد نوری زاد

چه دلخوش می شویم از دریافت پاسخی هرچند کوتاه و چه کنیم که اگر لایق ندانید این مکاتبه و این مخاطب بودن را؛ انتشار تنها تقلا ی ماست برای رسیدن صدا به گوشی شنوا.
"

۱ نظر:

ناشناس گفت...

به گوشی شنوا که نمییابیم