۱۳۸۹ مهر ۹, جمعه

جناب روح الامینی؛ شما در خون شهیدان و اشک یتیمان شریکید!

گذشت در توانایی و بخشش در قدرت زیباست، آن هم برای نادم و پشیمان! مشروط به این که موجب فساد و طغیان نشود!

شما نمی توانید گرگی را بخشیده و در میان گله‌ی بره های معصوم رها کنید، تا باز هم بدرد و پاره کند، شما مجاز نیستید دژخیمی را، جلادی را، ببخشید تا سرهای دیگری از بدن جدا کند!

شما هنوز نتوانسته اید آمران اصلی را به دادگاه بخوانید، سخن از عفو و بخشش در ضعف و ناتوانی ، عین ذلت است و نادانی، اشک کباب است که موجب طغیان آتش است!

آقای روح الامینی، محسن شما و حسین ما ناظر بر اعمال ماست، نکند بخاطر دو روز دنیا، پای بر خون آنها گذاریم! ما باید پاسدار خون شهیدانمان باشیم.

این که همسر استوار جانی کهریزک، دست فرزند دوساله اش را گرفته و نزد شما عجز و لابه کرده است، عذر موجه نیست، هزاران همسر، هنگامی که اشکِ چشمِ فرزندان خردسالشان را پاک می کنند، خود غرق در اشک می شوند، بخدا سوگند در اشک دیده و آه دل این دلسوختگان شریکید، شما اشک فرزندان قربانیانِ این جنایتکاران را ندیده اید؟! همسر استوار و همه چماق بدستان باید آن روزها که شوی شان چماق بر سر و روی مردم می زدند، می گریستند و نمی‌گذاشتند تا این همه خون ریخته و به نوباوگان مردم تجاوز شود! آن روز با حق ماموریت شوی خود به فرحزاد می رفتند، و امروز اشکشان را برای شما می آورند! آری برای هر روز عربده کشی در خیابان ها چقدر گرفته اند؟ برای تاختن با خودرو بر پیکر شهیدان ما، وعده گندم ری گرفته بودند! بخدا سوگند نمی گذاریم گندم ری از گلویشان پایین رود! و انتقام خدا سخت است، سخت.

آقای روح الامینی؛ این که فرموده اید:" این ها دستور می گرفته اند و دون پایه بوده اند" نیز پذیرفته نیست، همین مزدوران دون‌پایه پایه های ستم ستمگران را استوار می کنند، همین دون مایگان حسین را سر می برند! مجازات این دون مایگان که می گویند: " ماموریم و معذور! " باقی فرومایگان را بیدار می‌کند تا کور کورانه فرمان نبرند و بدانند که " مامورند و مسئول" و از هیچ دستور غیر انسانی اطاعت نکنند، این گام نخست است و پایه های ظلم را می‌لرزاند، مجازات این دون‌پایگان، پای آمرین اصلی را به میان خواهد کشید و عفو این ها، موجب طغیان و مصونیت جانیان دیگر می شود.

اگر این ها از چنگال عدالت جستند، شما در برابر خون شهیدان ، اشک یتیمان ، ناله بیوه گان ، آه مادران ، حسرت پدران، دلِ سوخته‌ی خواهران و پشتِ شکسته‌ی برادران مسئولید، در برابر همه زندانیان در بند این دژخیمان مسئولید!

عزیز من؛ نترسید و خون شهیدتان را به ثمن بخس نفروشید، بایستید، اندکی صبر سحر نزدیک است!

89/7/8 دکتر مهدی خزعلی
"

هیچ نظری موجود نیست: