به پایمردی خانواده ی سردار شهید همت


سلامی چوبوی خوش آشنایی. بهتره اول خودمو معرفی کنم البته بینام. من یک بسیجی هستم. 44 ساله ومتولد وساکن تهران.از16سالگی تا پایان جنگ در چندین مرحله داوطلبانه در جبهه بودم و البته منتی گردن هیچکس ندارم!!امام خمینی را شدیدا دوست دارم و به حقانیتش معتقدم.مهندس ساختمان هستم بافوق لیسانس از دانشگاهی دولتی. برادر شهیدم و بیش از 100 نفر از بهترین دوستانم در جنگ شهید شدند.اینا رو گفتم که فکر نکنید ضد انقلاب و منافق ویا بیسواد و جلنبر هستم.!!!همانطور که حدس زده اید سبز هستم.حق یارتان.
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدالله رب العالمین. الرحمن الرحیم. مالک الیوم الدین. ایاک نعبد و ایاک نستعین. اهدنا الصراط المستقیم. صراط الذین انعمت علیهم. غیرالمغضوب علیهم ولاالضالین.
فاطمه جان بیا باز هم حمد بخوانیم. چه معجزه ای می کند این آیات نورانی. چه معجزه ای کرد وقتی تو زمزمه می کردی آن را و شربت بیدمشک را به حلق خشکیده من می ریختی دیروز تا همه هیجانات عصبی ناشی از برخوردهای هتاکانه جلوی درب منزلت، منزل شهید باکری، فروبنشیند. شعله خشم و نفرت و کینه من فروبنشیند. تپش سخت و تلاطم قلبم فروبنشیند و اشک های جاری که انگار سرچشمه در پرآب ترین چشمه سارهای عالم داشتند بند بیاید.
آرام شدیم بانو. من و تو و آن معدود میهمانانت که با قدرتی معجزه آسا تک تک به داخل خانه ات کشاندید. تو و آسیه و فاطمه. من آن هنگام که یک دستم در دست تو و فرزند و عروس باکری بود و آن دیگری دست زنان ناشناس سیاه پوشی که مردان اجنبی با خود همراه کرده بودند که معصیتی رخ ندهد در آن عملیات کمین دشمن یا رزم شبانه یا فتح خاکریزها و یا نمی دانم هر اسمی که بر آن گذاشته اند میان خود و لابد ارگان کودتا امروز با آب و تاب تمام شرح خواهد داد، همان لحظه و در همان کشاکش قدرت تو را، قدرت ایمان را، شاهد بودن شهید را و معجزه عشق را با تمام وجود احساس کردم. ما قدرت مندیم فاطمه جان! قربان آن اسم بامسمایت بروم.
ما قدرتمندیم و من این را آنگاه که تو سراسیمه پلکان را از طبقه پنجم تا درب در خانه طی کردی و آمدی و فریاد زدی شما را با میهمانان خانه شهید چه کار!راه خود گیرید و ما را به حال خود گذارید نامحرمان. من قدرت تو را آن هنگام دیدم و روح حمید را که متحیر از آن چه با تو و با ما می شود لبخندزنان شجاعت و ایستادگی تو را تحسین می کرد. ما قدرتمندیم فاطمه جان و من این را وقتی که تو را شرمگنانه از رفتار زننده ای که با تو و خانواده ات می شد، در آغوش گرفتم و بوسه بارانت کردم. همانگاه که فریادهایمان در هم گره خورد و اشک هایمان آسفالت سخت کوچه دوازدهم را خیس کرد من قدرت تو را خودم را و قدرت با هم بودن را با تمام وجود حس کردم. کسی می خواهد ما را از هم جدا کند بانو؟! ما را که انگار پس از سال ها دوری تازه یکدیگر را یافته ایم. ما خانواده های شهدا و اسرا را کدام قدرتی می تواند از هم جدا کند؟
از دیروز هنوز مچ دستم درد می کند فاطمه جان و چه درد شیرینی. دردی که به جانم نشست و امانم برید اما حاصل سرانجام گشایش بود. وقتی که من از همان ابتدای خیابان و در کوچه های اطراف آدم های غریبه ای را دیدم که انگار برای مأموریت مهمی آمده اند و آن هنگام که دوستی از داخل منزل شما پیام داد که وضعیت سفید نیست! من خطر را به جان خریدم و با گام های محکم تر به سویت آمدم. می خواستند ما را بهراسانند و من نخواستم صدای هیچ آژیر قرمزی را در این هفته دفاع مقدس بشنوم. هیچ آژیر قرمزی که نشانی از جنگ داشته باشد و تهاجم ولی جلوتر که آمدم دیدم غریبه ها برای ممانعت از ورود میهمانان خانه شهید عزم راسخ دارند و من نیز برای ورود به این زیارتگاه عزمم را جزم کردم. باید کفش ها را از پا در می آوردیم و با وضو وارد می شدیم. قبل از آن باید با احترام اذن می گرفتیم و وارد این مکان متبرک می شدیم. ما از روزها پیش اذن گرفته بودیم. ما و همه همکلاس های کلاس قرآن تو و معلمش و همه ایثارگرانی که فقط برای زینت می خواهندشان و برای گواهی حقانیت قدرت پوشالی غصب شده شان ای عزیز استوار سبز میهنم. مرا از دور شناختند وگفتند «این» به هیچ عنوان نباید وارد شود. مرا شناختند؟ چگونه؟
من که امروز سبزپوش نبودم! وقتی که من به شبکه های آهنین درب خانه تو خانه شهید دخیل سبز می بستم ناگهان با تمام وجود عطر شهادت را حس کردم و وجود آن زنده جاویدی که وقتی فریاد باکری باکری من و شهیدان زنده اند الله اکبر من همه منطقه را پر کرده بود، درب خانه اش را به رویم گشود و آن درد شیرین مقاومت در جان من نشست آنقدر عمیق که حتی اگر همه استخوان هایم شکسته بود باز هم برایم شیرین بود. ما به مصائب شیرین عادت کرده ایم بانو. ما خانواده های اسرا و شما خانواده های شهدا. ولی درد من کجا ودرد تو کجا. درد تو که هر شب و روز جسم عزیز و گمشده محبوبت را طلب می کنی و من که لحظه لحظه منتظر شنیدن صدای عشق جاودان زندگیم هستم و منتظر شنیدن خبر سلامتش و منتظر آن چند دقیقه دیدارش از پشت شیشه های دوجداره زشت و …
آه فاطمه فاطمه من وقتی که پس از انتظاری کشنده به وصلی شیرین هرچند با آن همه مانع و مزاحم می رسم دلم آرام می گیرد و تو وقتی هر شب در رویاهای شبانه ات عشق اولین و آخرینت را در آغوش می گیری و با او نجوا می کنی و درددل می کنی و از جفاهای مردمان بی صفت می گویی و اشک می ریزی و … فاطمه! برایم بگو حمید تو که هیچگاه طاقت دیدن اشک های تو را نداشت، این روزها چگونه سیلاب اشک تو را می بیند و تحمل می کند؟ چگونه این همه فغان تو را از ظلم و ستم بر خودت و بر فرزندان این آب و خاکی که او برای آزادی و امنیتشان شما را به خدا سپرد و جان در نرد عشق محبوب باخت، می شنود و تاب می آورد. فاطمه تو از عمر کوتاه زندگی مشترکت برای ما گفتی و از حمیدت که برای تو اسطوره انسانیت است و نماد مقاومت. حالا کمی از رویاهایت بگو بانو! و از رازهایی که دور از چشم نامحرمان سردرگوش هم نجوا می کنید.
بگو بانو باز هم از حمید بگو من می خواهم همه مشابهت های میان او و اسیر سبز خودم را شماره کنم. مانند مشابهت های خودمان. ما زن ها. من، تو، همه فاطمه ها و همه فخرالسادات ها. همه هم نسلی های ما که عشق و ایمان در وجودشان موج می زد تا کاخ آرزوهایشان، جمهوری اسلامی، از گزند خطرات مصون بماند. و حالا رسالت زینبی بر دوش فریاد می زنند و پیام رسانی می کنند. و مشابهت ها میان مردانمان. مردان خدمت و صداقت. مردان مقاومت و ایثار. مردان اندیشه، مردان تحلیل، مردان فهم و شعور، مردان شجاع دست از جان شسته. مردان ما، مردانِ مرد. بیا با هم گفتگو کنیم حالا که نامحرمان از پیوند ما هراسیده و کوچه بندان را رها کرده اند یا نمی دانم شاید فرمان عقب نشینی یافته اند که فردا هم روز خداست بیایید استراحت کنید تا مأموریت مهم بعدی. این همه فرم که پر کردید این همه نام ونشان. این حجم انبوه عکس و فیلم که گرفتید، عجالتا خوراک لازم را برای فتنه گران ارگان کودتا مهیا کرده تا چند روزی . بفرمایید استراحت کنید تا ترفیع و پاداش و اضافه کار برسد. اجرکم عندالله برادر! خواهر! اجرتان با زهرا(س) با مادر این سادات دربند و سادات هتک شده و آزار یافته امروز. اجرتان با خدای شهیدان.
بعد از این مأموریت مهم فتح خاکریزی دیگر از منطقه سبزها، دیگر بروید استراحت کنید و سعی کنید یادتان برود کجا بودید وچه کردید برای رسیدن به هدف مقدس دنیاطلبان فراموش کرده خدای. چه باک که دینتان به یغما برود. بروید سر خودتان واربابانتان به سلامت. سلامت این خانه و اهلش و دوست دارانش، دوست داران اهل بیت را خدای خانه و خدای شهید تضمین می کند. شما بروید فکر دیگر کنید ای نوباوگانی که نه از انقلاب ما چیزی می دانید و نه از شهید و شهادت و دفاع مقدس و نه از الفبای عشق چیزی سرتان می شود. ما مجنون های کوی لیلی را به حال خود بگذارید و بروید.
ما حمد می خوانیم. دلم می خواهد با صوت عبدالباسطی بخوانم حمد را و با قرائت های چندگانه. ایاک نعبد و ایاک نستعین. اهدناالصراط المستقیم. صراط الذین انعمت علیهم. غیرالمغضوب علیهم و لاالضالین. ما به نمایندگی از تعداد زیادی از دوستداران صداقت و مقاومت و حق خواهی فاطمه امیرانی همسر و فرزندان شهید باکری در هفته دفاع مقدس در خانه متبرک به عطر شهیدش به خواست خدا و با عنایت روح زنده و شاهد شهید و به دعوت صاحب البیت جمع شدیم تا نماز بگذاریم. نمازی که از فحشا و منکر بازمی دارد و قرآن بخوانیم که در تاریکترین روزهای گمراهی هدایتگر است. فاطمه جان ما فاتحة الکتاب را با هم خواندیم و با شهیدان میثاق بستیم که تا پای جان با وحدت و هم بستگی در راه آنان که راه مستقیم استقامت است گام برداریم. و برای هدایت جاهلان هدایت شده از جانب اهریمن نیز دعای اصلاح و عاقبت به خیری کردیم. تو آنان را بزرگوارانه به شرط تمام کردن بازی باخت باختشان، بخشیدی و ما وقتی پس از وداع آرام و مطمئن به کوچه قدم گذاشتیم، همه چیز آرام بود.
سپاس مهرت بانو. سپاس میزبانی نیکویت. سپاس همه هم راهی ها و هم دلی ها و هم زبانی ها. خدای این با هم بودن ها را از ما نگیرد و این هم بستگی های راهگشا را. خدا تو را و فرزندانت را به سلامت دارد و روح حمیدت را در روضه رضوان شادتر کند و مقامش را عالی تر گرداند. خوش به سعادت تو که حمید و خدای حمید از تو راضی اند. خوش به حال ما که چون تو رفیق و همراهی داریم. خوش به حال فرزندان ما که خدا نگذاشت تاریخ تحریف شده دفاع مقدس برایشان به یادگار بماند. خوش به حال نسل نو پویا و آگاه امروز. خوش به حال اسلام. خوش به حال ایران. پاینده ایران و ایرانیان سبز نیک اندیش نیک خواه.
صادق زیبا کلام درباره دستاوردهای سفرهای رییس جمهور به نیویورک گفت: اگر ملاک ما منافع ملی کشورمان باشد تردیدهای جدی دارم که این چند سفر به سود و نفع منافع ملی جمهوری اسلامی ایران باشد. بالعکس معتقدم که اتفاقا سفرهای ایشان و مطالبی که در صحن علنی سازمان ملل مطرح کردند به هیچ وجه به خیر و صلاح و نفع کشور مان نبود.
این استاد دانشگاه در گفتگو با خبر آنلاین در خصوص دلیل نظرش توضیح داد: معتقدم مطالبی که ایشان در اجلاس نیویورک مطرح می کنند باعث کدورت و دلخوری و رنجش رهبران کشورهای دیگر می شود؛ همچنان که در گذشته شاهد بودیم و این بار نیز این اتفاق افتاد.
او افزود: البته آقای احمدی نژاد و مشاورین شان به ایرادی که من مطرح می کنم همواره این گونه پاسخ می دهند که درست است رهبران کشورها با ما مخالف و از حرف های ما استقبال نمی کنند ولی ملت ها از حرف های ما استقبال می کنند. ولی معتقدم که این جا یک خلط مبحث مهمی صورت می گیرد. اینکه ما بگوییم ملت ها طرفدار این اظهارات هستند ولی رهبران کشورها نیستند یک تضاد به وجود می آید. چون در کشورهای غربی و بسیاری از کشورهای دمکراتیک غیر غربی مانند ترکیه، ژاپن و هند رهبران کشورها منتخب مردم شان هستند و ظرف پنج سال گذشته هیچ گاه ندیدیم مردم آن کشورها به رهبران شان اعتراض کنند که چرا حین سخنرانی آقای احمدی نژاد در سازمان ملل، اجلاس را ترک کردید و چرا مقابل پیشنهادات واکنشی نشان ندادید.
زیباکلام خاطر نشان کرد: اصلا این گونه مواردی نداشتیم. یعنی نه تنها رهبران کشورها از مطالب آقای احمدی نژاد استقبالی نکردند بلکه مردمان بسیاری از کشورها از اظهارت ایشان استقبالی نمی کنند. البته ما می توانیم بگوییم که مثلا یک میلیون مردم نوار غزه یا دو میلیون مردم کرانه غربی رود اردن از اینکه آقای احمدی نژاد می گویند هولوکاست واقعیت نداشته و تحریف تاریخ است و یا اسراییل باید نابود شود استقبال می کنند ولی باید کلان مسئله را دید.
زیباکلام با بیان این نظر که ما شواهد و قراینی برای استقبال مردم کشورهای جهان از صحبت های آقای احمدی نژاد در نیویورک نداریم، خاطرنشان کرد: باید طوری به مسئله نگاه کرد که در سطح هفت میلیاردی جهان آیا حرف های آقای احمدی نژاد در نیویورک مورد استقبال مردمی که به مسایل سیاسی و جریانات روز اشراف دارند قرار می گیرد یا خیر؟
وی با اشاره به مشاورین احمدی نژاد و اینکه ممکن است برخی از مشاورین وی سال ها در آمریکا زندگی کرده باشند، افزود: مشاورین آقای احمدی نژاد باید دو کار اساسی بکنند. یکی اینکه بازتاب و بازخورد مطالبی که ایشان در صحن علنی سازمان ملل مطرح می کند را در سطح دنیا بررسی کنند. به هر حال کمپانی و شرکت هایی هستند که این کار را انجام می دهند و قطعا کار دشواری نیست.
زیباکلام تصریح کرد: اگر به این نتیجه رسیدند که مردم بسیاری از کشورهای از حرف های ایشان استقبال کردند به طبع به این روند ادامه دهند. حتی اگر این حرف ها درست نباشد همچنان این حرف ها را تکرار و مطرح کنند.
این استاد دانشگاه گفت: اما اگر متوجه شدند که این حرف ها خیلی به نفع ایران اسلامی نبوده و باعث بالا رفتن جایگاه ایران اسلامی و پیدا شدن دوستان، همراهان و هم پیمانانی برای جمهوری اسلامی نمی شود، در بیان برخی از این مطالب و مشاورینی که ممکن است نطق های ایشان را بنویسند مقداری تجدید نظر کرده و دایره مشورت و رایزنی های خود را بیشتر کنند.
وی با بیان اینکه در این خصوص مجلس شورای اسلامی را به شدت مقصر می دانم، گفت: معتقدم که قطعا نمی بایست مجلس شورای اسلامی از کنار نطق های رییس جمهور بی تفاوت رد شود. این نطق ها مهم و روی منافع و مصالح ملی ما تاثیر زیادی می گذارد. قطعا باید مجلس از رییس جمهور به خاطر نطق هایی که در صحن عمومی سازمان ملل بیان می کند بازخواست کند.
زیباکلام در خصوص ارزیابی اش از کلیات مطالبی که رییس جمهور در مجمع عمومی سازمان ملل مطرح می کند گفت: می توان مطالبی که آقای احمدی نژاد در مجمع عمومی سازمان ملل مطرح می کند به دو گروه و دسته تقسیم بندی کرد. یک دسته مطالبی در جهت نفی سرمایه درای یا انتقاد از سرمایه داری و توزیع ناعادلانه ثروت در جهان و یا یک سری نابرابری ها است. که به نظر من این حرف ها جدید نیست و صد و پنجاه سال پیش کارل مارکس مدعی ناعدالتی و نابرابری در نظام سرمایه داری شد. این حرف جدید نیست و بسیاری از رهبران انقلابی و رادیکال جهان نیز به کرار این مطالب را بیان کردند.
وی ادامه داد: مسئله اساسی بیان این نیست که توزیع ناعادلانه ثروت در جهان حاکم است. چه کسی توزیع را عادلانه می داند؟ ولی سوال اساسی از آقای احمدی نژاد این است که راه حل عملی و واقع بینانه شما برای توزیع عادلانه ثروت چیست؟ اینجاست که دیگر آقای احمدی نژاد نمی تواند کلی گویی کند. چون آن فرمول و راه حل باید در جمهوری اسلامی پیاده شده باشد.
وی تصریح کرد: هنگامی که ما در جامعه خود نتوانستیم بعد از سی و دو سال عدالت و مساوات را پیاده کنیم و وقتی اقتصاد ما به شدت به فساد و تبعیض آلوده است، دنیا به آقای احمدی نژاد می گویند شما که این فرمول و راه حل را ارایه دادید، چرا این راه حل را در مملکت خود پیاده نکردید؟ یا مثلا مطالبی که ایشان در خصوص توزیع قدرت بین کشورها و ناعادلانه بودن شان مطرح می کند و حرف کاملا درستی است ولی مائو تسهتونگ حدود چهل سال پیش از آقای احمدی نژاد مطرح کرد که بر شورای امنیت قانون توحش حاکم است.
وی همچنین گفت: در اینجا چه از آقای احمدی نژاد و چه از مائو تسه تونگ این سوال مطرح می شود که راه حل شما برای اینکه شورای امنیت و نهاد سازمان ملل عادلانه و بهتر اداره شود چیست؟ ما نمی توانیم بگوییم روسیه یا چین که یک میلیارد و اندی جمعیت دارد یا فرانسه و انگلستان یک رای داشته باشند و گینه بیسائو هم یک رای داشته باشد. این مسئله محقق نمی شود و حتی خود آقای احمدی نژاد نیز این مسئله را قبول ندارد.
زیباکلام خاطرنشان کرد: فرمول و راه حل هایی برای حل این مشکل بیان شده است که مثلا بزیل، هند و …نیز به شورای امینت بپیوندد که راه حل های عملی است و جهان به آن گوش داده و برای آن ارزش قایل می شوند.
وی در خصوص دسته دوم مسایل و مطالبی که آقای احمدی نژد در سازمان ملل مطرح کرد گفت: در این سفر گفتند که یازده سپتامبر کار خود آمریکایی ها بوده و گروه های رادیکال و اسلام گرایی تندرو در آن نقش نداشتند. قبول داریم که ممکن است در خود آمریکا نیز حدود ده درصد، کمتر یا بیشتر به این اعتقاد داشته باشند که حادثه یازده سپتامبر را کار افرادی داخل حاکمیت آمریکا بدانند ولی ۲۱ مقصر و متهم اصلی یازده سپتامبر معرفی و محاکمه شدند و القاعده به عنوان یک طرز فکر و جریان فکری و کارهایی که کرده است مشخص است و این که ما پیشنهاد دهیم کمیته ای روی این حادثه کار کنند به نظر من مسخره کردم حکومت آمریکا و انکار بسیاری از بدیهیات و مسلمات است.
احسان باکری، فرزند شهید حمید باکری از فرماندهان دفاع مقدس، پس از چند ساعت بازداشت، دقایقی پیش آزاد شد و به خانه برگشت.
به گزارش خبرنگار کلمه، احسان باکری عصر امروز (چهارشنبه) در سالروز آغاز هشت سال دفاع مقدس، پس از اعتراض به ضرب و شتم مادرش توسط ماموران لباس شخصی در جلوی منزل مهدی کروبی، بازداشت شده بود که دقایقی پیش آزاد شد و به خانه بازگشت.
آسیه باکری، دیگر فرزند شهید باکری، ساعتی پیش در این باره به کلمه گفته بود: ابتدا ما آقای کروبی را دعوت کرده بودیم، اما کمی بعد ایشان تماس گرفت و گفت نمیگذارند من بیایم و زنگ زده و گفتهاند که اگر بخواهی از خانه بیرون بروی، بسیجیها را دم در خانهات میریزیم! مادرم که این موضوع را شنید، تصمیم گرفت برای دیدار با آقای کروبی به منزل وی برویم. اما جلوی منزل ایشان، ماموران جلوی ما را گرفتند و مانع ورودمان شدند. یکی از آنها مادرم را تهدید کرد و گفت: اسلحه را روی شقیقهات میگذارم و راحتت میکنم. احسان هم به شدت عصبانی شد و وقتی یه سمت آنها رفت که اعتراض کند، آنها هم او را بردند.
دختر شهید باکری همچنین خاطرنشان کرده بود: ماموران مادرم را به شدت کتک زدند و نصف صورت مادرم بر اثر پاشیدن گاز فلفل سوخته است.
--------------------------------------------------------------------------------
سعید صفوی تصریح کرد: آقایان در روز روشن با خانواده های سرداران رشید و شهدایمان این چنین می کنند، و ادعای آزادی در ایران را در آن سوی مرزها برای جهانیان سر می دهند. وی با اشاره به سخنان امام خمینی (ره) افزود: مگر نه اینکه امام خانواده شهدا را چشم و چراغ این انقلاب می دانستند، نکند این جمله امام هم به مانند سایر فرمایشات ایشان از نگاه آقایان تاریخ مصرف داشته و اینک “نیروهای خودسر” چشم و چراغ شان هستند؟!
عضو شورای مرکزی سازمان عدالت و آزادی ایران اسلامی ضمن ابراز همدردی با خانواده های همت و باکری تصریح کرد: مردان بی ادعایی چون همت و باکری رفتند تا مملکت رنگ و بوی آزادی و احترام به ملت را ببیند، غافل از اینکه با فرزندان و خانواده شان در سالروز حماسه دفاع مقدس با گاز اشک آور و سلاح گرم استقبال می کنند.
وی در پایان گفت: مسوولان نظام مراقب باشند که ادامه روند بی حرمتی به یاران خمینی و دلسوزان وطن نه تنها در تاریخ ثبت و مورد قضاوت آیندگان قرار خواهد گرفت، بلکه این بی مهری ها و بی اخلاقی ها روزی گریبان خود آنها را می گیرد.
عماد افروغ، نماینده سابق مجلس، در پاسخ به این سوال که چگونه احمدینژاد که زمانی از سوی عدهای رجایی زمان بامیده میشد اکنون و پس از ۵ سال کوروش زمان نامیده میشود، اظهار داشت: من هیچ گاه دولت فعلی را با دولت شهید رجایی مقایسه نکردم و همواره هم این قیاسرا معالفارغ دانستهام و بعد از مدتی هم به این نتیجه رسیدم که آنچه در مورد این دولت صادق است این مساله است که این دولت زمانه را خوب میشناسد و شرایط و احوال را خوب درک میکند و متناسب با اوضاع و شرایط تغییر موضع میدهد.
وی در گفتوگو با ایلنا، با اشاره به اینکه این جریان به دنبال فرصت میگردد و از هر چیزی به مثابه فرصت استفاده میکند. تاکید کرد: این جریان یک جریانی است که از آن میتوان بهعنوان ماکیاولیسم مذهبی یاد کرد که هر مسئلهای برای او یک فرصت است ، چه اشخاص و شعارها و چه اهداف. بنابراین یک چنین جریانی نمیتواند مطلوب و جدی باشد و از نظر من نه انتسابش به شهید رجایی جدی است و نه توسل و تمسکش به کوروش و جریانهای دیگر.
این فعال سیاسی اصولگرا فعالیتهای حزبیای را پیرامون قدرت دولتی شاهد هستیم، از سوی دیگر میبینیم که این نوع فعالیت از سوی دولت نفی میشود، به این معنا که فعالیت حزبی صورت میگیرد، اما در قالب مخالفت با تحزب،چنین امری آزار دهنده است که گروهی فعالیت حزبی بکند اما در عین حال فعالیتهای حزبی را نیز نفی کند، این ماجرا را پیچیدهتر میکند.
عماد افروغ در مورد تشکیل احزاب حامی دولت و نگاه دولت به مسئله احزاب، اظهار داشت: در عالم سیاست اگر یک رجل سیاسی که قصد دارد واردکار اجرایی سیاست شود، ادعا کند که بدون اتکا به گروهها و جریانات سیاسی غیر از احزاب توفیق پیدا کرده ادعای گزافی است.
وی با بیان اینکه تنها قشری که میتواند به تنهایی فعالیت بکند و معمولاً هم هزینههای زیادی را متحمل میشود و به قول ادوارد سعید «در زندان خود تحمیلی خودش محبوس میشود روشنفکر است» ، متذکر شد: تنها روشنفکر است که بدون اینکه قصد داشته باشد وارد قدرت سیاسی شود با روشنگریهایش خود را به حاشیه میکشاند و انواع هزینهها را متقبل میشود.
افروغ ادامه داد: بقیه اقشار وقتی میخواهند وارت فعالیت سیاسی شوند ، حتما با اتکا به یک جریان و یا پیوند و پیوستهایی وارد میشوند و این پیوندها هم البته تفاوت میکند ،بعضی وقتها این پیوندها بوی حزب میدهد و برخی اوقات بوی حزب نمیدهدکه هر چند ممکن است ظاهری از عنوان حزب را نداشته باشد ،اما محتوای یک حزب را میتوان درون آن جستوجو کرد و این مساله را میشود درباره همه کسانی که بعد از انقلاب اسلامی به قدرت اجرایی رسیدهاند ردیابی کرد.
این نماینده سابق مجلس با طرح این پرسش که کدام یک از روسای جمهور بودند که بدون اتکا به جریانات و گروههای سیاسی شناخته شده و ناشناخته، روی کار نیامده باشند،
اضافه کرد: در سالهای اخیر شاهد یک واقعیت ساختاری در رابطه قدرت و ثروت بودهایم و این رابطه هم صرفا بر مدار ثروت اقتصادی نیست، و حوزههای اقتصادی، فرهنگی و سیاسی را دربر میگیرد.
افروغ خاطرنشان کرد: به محض اینکه افراد وارد قدرت دولتی میشوند به دلیل فرصتهایی که این موقعیت در اختیار آنها قرار میدهد ، هم به ثروت میرسند و سرمایههای فرهنگی و هم سرمیاههای سیاسی را در اختیار میگیرند که نمونه آن احزاب دولت ساخته است ،حتی اگر قالب حزب را هم نداشته باشد.
افروغ با نام بردن از برخی احزاب در این رابطه ادامه داد: میتوان به حزب کارگزاران ، مشارکت و برخی از همین احزابی که در دروه ریاستجمهوری نهم به بعد شکل گرفته و تقویت شدهاند اشاره کرد که قبلا اثری از آنها نبود.
وی با تاکید بر اینکه این اتفاق ربطی به این رئیسجمهور و یا روسای جمهور دیگر ندارد این واقعیت را یک واقعیت ساخت یافته دانست که به جای اینکه دولتها توسط جمعیتها و گروههای شناخته شده سیاسی شکل بگیرند ، این دولتها هستند که جریانات و گروههای سیاسی را تشکیل میدهند.
این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه اگر قاعدهبازی قاعده حزبی میشد ، به این معنا بود که ما با یک فلسفه سیاسی روشن و ایدئولوژی تعریف شده و نیز یک رهبری مشخص و عضوگیری و منابع مالی تعریف شده مواجه بودیم، گفت: فعالیتهای حزبیای را پیرامون قدرت دولتی شاهد هستیم، از سوی دیگر می بینیم که این نوع فعالیت از سوی دولت نفی میشود، به این معنا که فعالیت حزبی صورت میگیرد، اما در قالب مخالفت با تحزب،چنین امری آزار دهنده است که گروهی فعالیت حزبی بکند اما در عین حال فعالیتهای حزبی را نیز نفی کند، این ماجرا را پیچیدهتر میکند.
افروغ تصریح کرد: به سادگی میتوان مصادیق جریانهای سیاسی که کمک کردند ، رئیسجمهور فعلی به قدرت برسد مشخص کرد و نیز مصادیق جریانهای سیاسی را که با وجود آمدن این دولت شکل گرفتند و تقویت شدند را برشمرد، اما من نمیخواهم وارد روشن کردن این مصادیق بشوم.
تحول سبز: آیت الله جوادی آملی خطاب به اولیای دم کشته شدگان کهزیزک در حوادث پس از انتخابات، گفت: عفو خوب است اما نباید از مسئولان قضایی این اتفاق گذشت، مظلوم واقع نشدن هنر است.
به گزارش فردانیوز، والدین محسن روح الامینی، محمد کامرانی و امیر جوادی فر در دیدار با آیت الله جوادی آملی از گذشت خود در خصوص قصاص نفس در پرونده فرزندان شان سخن گفتند.
در پی پیشنهاد بخشش دو افسر نگهبان نیروی انتظامی که عامل قتل در پرونده جنایات کهریزک شناخته و به قصاص نفس محکوم شده بودند، آیت الله جوادی آملی ضمن استقبال از چنین تصمیمی، عفو را از زکات قدرت برشمرد و در عین حال بر پیگیری مجازات عاملان اصلی این اتفاق تاکید کرد.
آیتالله جوادی آملی در این دیدار که چندی قبل در منزل وی صورت گرفت، در سخنانی کوتاه پنج اصل مهم را به خانوادههای قربانیان کهریزک یادآور شد که مهمترین آنها اهمیت پیگیری محکومیت عاملان اصلی واقعه کهریزک بود.
وی اصل اول را سنگینی داغ فراق برای همه بالاخص پدر و مادر قربانیان دانسته و در عین حال بر اصل اسلامی قصاص تاکید کرد.
آیتالله جوادی آملی همچنین اصل سوم را عفو مجرمان و متهمان کوچک و دونپایه این پرونده دانست و تاکید کرد ثواب این گذشت بزرگ به روح قربانیان خواهد رسید.
ایشان اصل چهارم را لزوم پیگیری برای برخورد دستگاه قضا با مسببان اصلی این حادثه دانست و با تاکید بر لزوم تعلیق و تحدید این افراد افزود: نگذارید چنین کسانی که با آبروی روحانیت بازی کردهاند بر سر کار باشند.
وی با اشاره به زحمات زیاد روحانیت شیعه و مردم برای تحقق حکومت دینی تاکید کرد: اگر چنانچه اینها(مسببان اصلی فاجعه) سر کار باشند، علاقه مردم به نظام کم میشود. این نظام به آسانی بدست نیامده است، هزار سال زحمت و تلاش و کوشش شده تا این نظام به ثمر نشسته است. اینها با آبروی هزارساله روحانیت در ایران بازی کردهاند.
آیتالله جوادی آملی با بیان این نکته که خونهای پاک زیادی ریخته شده تا این نظام شکل بگیرد افزود: من یادم هست، وقتی تاریخ جنگ به ۲۰۰۰ روز رسید روزنامه های سراسری آنروز نوشتند که هزار روحانی شربت شهادت نوشیدند. یعنی یک روز در میان یک روحانی اعم از طلبه نوجوان یا پیر مرد کهنسال برای دفاع از این انقلاب و نظام به شهادت رسیده است. دیگر اقشار جامعه هم به همین نسبت زحمت کشیدهاند.
وی ادامه داد: الان هم اگر یک دیوانه ای دیوانگی کند و به سمت ایران حمله کند اول کسی که آماده شهادت است همین روحانیت است. این که می بینید بیگانه هرگز به خود اجازه تجاوز به این آب وخاک نمیدهد، این است که این ملت بیدارند.
این مرجع تقلید شیعه در پایان افزود: مصلحت نیست که کسانی در این نظام روی کار باشند که برای مردم مشکلاتی ایجاد کنند، این مصلحت نیست از آنها(مسببان قضایی فاجعه کهریزک) نگذرید.