۱۳۸۹ بهمن ۲۸, پنجشنبه

راهپیمایی غیر قانونی قوه مقننه!

امشب سیمای جمهوری اسلامی با افتخار راهپیمایی غیر قانونی نمایندگان مجلس را پخش می‌کرد، نمایندگانی که باید سمبل شعور و خرد جمعی باشند، هر از چندگاهی حسب شرایط زمان و مکان، مشت‌ها را گره کرده و شعار می دهند و گاهی هم جوگیر شده و بدون مجوز مرگ گویان وارد خیابان می‌شوند! این چه حقی است که نمایندگان مردم دارند، اما مردم نه!

امروز هم چنین بود، اما کسی نیست آنها را بازداشت کند و به جرم شرکت در راهپیمایی غیر قانونی برایشان 5 سال حبس ببرد!

این یک بام و دو هوا مردم را آزرده کرده است، طرفداران جناح حاکم هر وقت اراده می فرمایند، بادی به غبغب انداخته و سینه را - ببخشید شکم را - جلو داده، مشت ها را گره کرده و راهی خیابان می شوند، عکس هر کسی را هم که بخواهند می سوزانند! اما مخالفان دولت، اگر سر قبر مرده شان هم بروند،یا برایش هفتم و چهلم بگیرند، به عنوان اجتماع غیر قانونی مورد تمشیت و حبس و ... قرار می گیرند!

هواداران دولت بالا و پایین مسئولین سابق را یکی می کنند و ککشان نمی گزد - مثل فاطی خانم خودمان - و ما اگر بگوییم که حضرت مستطاب پای مبارک را از فرق سر ما بردارید، می گویند اسائه ادب کردی، بجرم اهانت به جقه همایونی ما را به انفرادی می برند، ما غلط بکنیم که بگوییم بالای چشم کسی ابروست یا اسب کسی یابوست! خصوصاً حالا که تمشیت شده ایم و دیگر به سیاست کاری نداریم، به امور پزشکی و آشپزی مشغولیم!

اما بالا غیرتاً این نمایندگانی که بدون مجوز وزارت کشور، و حتی بدون اعلام قبلی، یک دفعه جوگیر شدند و همینطور کتره ای ریختند توی خیابان و مخل ترافیک شدند را چند صباحی به انفرادی ببرید و تمشیتشان کنید، باور بفرمایید مثل ما یاد می گیرند که برای راهپیمایی درخواست مجوز کنند و فکر نکنند که طبق اصل 27 قانون اساسی راهپیمایی حق مردم است!

راستش امروز یکی از فدائیان و جان برکفان جناح حاکم، میهمان من بود، درخواست مجوز راهپیمایی را دید، می گفت این مسخره بازی ها چیست؟ گفتم چطور؟ گفت آخر در این شرایط مملکت راهپیمایی می کنند؟ عرض کردم: " عزیز من اصل 27 قانون اساسی را تصویب کردند که خدای ناکرده استبداد برنگردد و مردم بتوانند اعتراض کنند، شاه هم بخاطر امنیت ملی اجازه راهپیمایی نمی داد و ما را اغتشاشگر می خواند، راستش را بخواهی ایران را نمی گویم، ما که انقلاب کردیم و آزاد شدیم! اما حکومت های دیکتاتوری هیچ وقت شرایط مساعد برای راهپیمایی ندارند، همیشه بحران و اضطرار است، همیشه امنیت ملی و تمامیت ارضی در خطر است، همیشه دشمن در کمین است، اما برای موافقان حکومت، راه باز است، ببینید عربستان در طول یکصد سال گذشته به کدام گروه مخالف مجوز راهپیمایی داده است! سوریه در تمام عمر اسدها به کدام مخالف اجازه راهپیمایی داده است! عراق صدام و لیبی و کوبا و کره شمالی و اردن و مصر و یمن و کویت به کدام جمعیت مخالف اجازه راهپیمایی داده‌اند؟

راه دور نرویم، ود ما در 32 سال گذشته به کدام گروه مخالف اجازه راهپیمایی داده ایم، همیشه هم در شرایطی بوده ایم! همیشه هم دشمن در کمین بوده است، این اصل برای چیست؟ این اصل را از قانون اساسی بردارید و بجایش بنویسید: " همه آزادند در راستای سیاستهای جناح حاکم راهپیمایی کنند و هر چه خواستن بسوزانند و به مخالفان بد و بیراه بگویند!"

چرا باید کار به جایی برسد که جوانان مصر بترسند و صحنه را خالی نکنند و شب و روز در میدان تحریر بمانند؟ اگر آزادی راهپیمایی بود، می رفتند و در صورت نیاز باز می آمدند! به هر حال مصر کاری را کرد که ما 32 سال قبل کردیم، اما امروز ما یک مبارزه مدنی آرام و مبتنی بر قانون را پی می گیریم، ما از خشونت بیزاریم و نخواهیم گذاشت رقیب ما را وارد بازی خشونت نماید، هرکس خشونت را تجویز کرد از ما نیست و ستون پنجم دشمن است. ساختار شکنان از ما نیستند، کسانی که می شکنند و می سوزانند، ستون پنجم دشمنند، ما سرشکسته و سینه سوخته و دل داغدیده داریم و بس!

ما آنقدر درخواست مجوز راهپیمایی می دهیم تا حجت بر همگان تمام شود، فردا نگویند چرا مجوز نگرفتید؟، فردا دنیا می‌پرسد: چرا مجوز ندادید؟ چرا امنیت راهپیمایان را تامین نکردید؟ بدیهی است عوارض بی اعتنایی به قانون اساسی و تعطیل نمودن اصول قانون اساسی بر عهده دولت است. آن موقع دیگر مردم آزرده به حرف کسی گوش نمی دهند.

من هنوز هم امیدوارم که با احیای اصل 27 قانون اساسی، مردم در راهپیمایی با مجوز و با حضور و تامین امنیت نیروی انتظامی عزیز شرکت کنند و آزادانه - آنگونه که شایسته نظام اسلامی است - عقیده خویش را بیان نمایند.

برای سلامت جامعه در 2 اسفند 1389 درخواست مجوز راهپیمایی داده ایم، بدیهی است اگر مجوز ندهند، دیگر نیازی به حضور ما نیست، همین تعطیلی اصول قانون اساسی جرمی نابخشودنی برای دولت است، ما از مجلس می خواهیم که در برابر رفتارهای مخالف قانون اساسی، دولت را مورد سئوال قراردهد. و باز هم درخواستی دیگر روی میز وزارت کشور می گذاریم.

22 بهمن 1389 / مهدی خزعلی

*** واضح و مبرهن است که تظاهرات در حمایت از انقلاب مصر بوده است ! ***
--------------------------------------------------------------------------------
آش شله قلمکار مجلس،دولت و قوه قضاییه!!!
همه شما این طنز تلخ راشنیده اید، آن را یک طنز بدانید و بر اتهامات ما نیافزایید، می گویند یک برادر عرب به تهران آمد و به مصلای نماز جمعه رفت، گفتند :" درمصلی نمایشگاه کتاب داریم، نماز در دانشگاه برگزار می شود، گفت:" پس دانشجوها کجایند؟" گفتند: " در زندان! " گفت: " پس خلافکاران کجایند؟ " گفتند: " سر کارند، پس چه کسی مملکت را اداره کند؟ "
این طنز است و قطعاً حقیقت ندارد - بر منکرش لعنت - اصلاً این برادر عرب ما گیر یک ضدانقلاب خارج نشینِ سلطنت طلبِ منافق فتنه گرسبزِ ضدِ ولایت فقیهِ برندازِ نرم تنِ رنگین پوست افتاده بوده است و این جواب های بی ربط را به او داده است!
اما من می خواهم با استفاده از این طنز حقیقتی را بیان کنم، راستش دیروز نمایندگان مجلس که وظیفه قانونگذاری دارند، بجای نشستن و فکر کردن، برخاستند و شعار دادند، تا این جای کار فقط دون شان قوه مقننه بود، اما چه اشکالی دارد، نمایندگان مجلس هستند و مایلند این گونه احساسات خود را بیان کنند، آزادی بیان یعنی همین! اما یک شعار جالب بود! آنها تقاضای اعدام سه نفر از روسای دولت ها و مجلس سابق را داشتند! این وظیفه قوه قضائیه است و حتی در آن قوه هم قاضی باید مستقل باشد و رئیس قوه هم نمی تواند از قاضی درخواستی کند! حال قوه مقننه کار قضا می کند و نمایندگان حکم اعدام صادر می فرمایند و مراحل دادرسی را هم بای پس فرموده ورای صادره را مستقیم برای اجرای احکام می فرستند - البته با مشت های گره کرده - و دولت ( قوه مجریه) برای خودش قانون وضع می کند و مجلس را متهم به بی قانونی می کند و جالب این که قوه قضائیه هم در مورد مسائل امور خارجه مصاحبه و سخنرانی می فرمایند، چه آش شله قلمکاری شد! این هم یادداشت آشپزی ما! می بینید که سیاسی هم نیست، همان آشپزی مجاز است! خوب وقتی مجلس کار قضایی کند و دولت قانونگذاری فرماید و قوه قضاییه به امور اجرایی بسنده نماید! چه اشکالی دارد ما هم به آشپزی مشغول باشیم!
27 بهمن 1389 / مهدی خزعلی
*** دوستان می بخشید که نتوانستم بنویسم، تا این لحظه امکان دسترسی به سایت را نداشتم، چرایش بماند، قرار است سیاسی ننویسیم! ***

هیچ نظری موجود نیست: