تحول سبز: اعظم السادات حیدری در نامه ای به همسرش سردار محمد عزلتی مقدم با گلایه از بی خبری از وی می نویسد: زمانی علی تنها بود و یارانش در بند اما هرگز باور نمی کردم که یاران صدیق خمینی به این زودی در بند شوند! عده ای دم از راه و روش خمینی می زنند ولی یارانش را بر نمی تابند. کم کم کسانی بر سر سفره انقلاب می نشینند که با آن بیگانه اند و برای آن بهایی پرداخت نکرده اند.
محمد عزلتی مقدم، رئیس کمیته ایثارگران ستاد موسوی که از سرداران دفاع هشت ساله است و در انتخابات دهم ریاست جمهوری نیز مسئول کمیته ایثارگران ستاد میرحسین موسوی بود، دو هفته پیش و در پی دیدار جمعی از سرداران جنگ با موسوی، بازداشت شده است.
سردار مقدم، سابقه عضویت در دفتر سیاسی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، حضور در جبهههای دفاع هشت ساله و ریاست نمایشگاه هوایی وزارت دفاع را در کارنامه خود دارد.
به گزارش جرس متن کامل این نامه به شرح زیر میباشد:
همسرعزیزم!
این روزها که بوی جشن و سرور غدیر را داردو در و دیوار به نام زیبای مولی آذین شده است غربت و تنهایی علی (ع) بیشتر به چشم می خورد .هنوز هم پس از گذشت صدها سال باز علی(ع) مظلوم است. کسانی که در تبریک گفتن به ایشان بر دیگران پیشی گرفتند در سقیفه پرچمدار شدند و با تیشه به ریشه ولایت زدند. مظلومیت علی(ع) در ناشناختگی اخلاق اوست! کسانی نام مولی را برزبان می آورند که بویی از خلق و خوی او نبرده اند. در پی عیبجویی و توهم فتنه اند در حالی که خود، ریشه فتنه اند! که “سبب الفتن الحقد” کینه، ریشه فتنه ها و آشوبهاست.
محمد جان!
پانزده روز است که از تو بی خبرم و تو در بند از خدا بی خبران گرفتار. هر چه می گذرد بیشتر دلم از غربت و تنهایی می گیرد. زمانی علی تنها بود و یارانش در بند اما هرگز باور نمی کردم که یاران صدیق خمینی به این زودی در بند شوند! عده ای دم از راه و روش خمینی می زنند ولی یارانش را بر نمی تابند. کم کم کسانی بر سر سفره انقلاب می نشینند که با آن بیگانه اند و برای آن بهایی پرداخت نکرده اند.
همسر خوبم!
به یاد می آورم روزها و ماههای متوالی را که در جبهه جنگ بودی و ما از تو بی خبر؛ اما آن انتظار و بی خبری کجا و این کجا؟ آیا آن زمان که در کنار فرماندهان دلاوری چون کاظمی، بروجردی و باکری بودی نشانی از سردمداران این قافله دیدی؟ آنان که امروز سنگ انقلاب را به سینه می زنند و آن را برای خود مصادره می کنند در آن روزهای سخت کجا بودند؟ اینان که حداقل حقوق شهروندی را برای دیگران قائل نیستند کجا و آن فرماندهان و رزمندگان غیرتمند کجا!
پانزده روز است که چون دزدان قافله تو را ربوده اند و هیچ نشانی به ما نداده اند. روز شنبه ۲۸ آذر ماه به دادستانی انقلاب و از آنجا به دادسرا مراجعه کردم و از آنجا هم به اوین ارجاع داده شدم ودر اوین هم از در پایین به در بالا و دوباره از آنجا به در دیگری فرستاده شدم و در نهایت گفتند ایشان آزادند و کفالت بیاورید و در نهایت گفتند ساعت ۵ به تدریج زندانیان آزاد می شوند و ما تا ساعت ۱۱ شب در سرگردانی و انتظاری تلخ به سر بردیم. در حکومتی که حتی در قبرستانها هم مسجد و نمازخانه ساخته می شود جلوی در زندانش خانواده ها در سرما حیران و سرگردانند، نه دستشویی و نه جای وضو و نه محل نمازی! و در نهایت ساعت ۱۱ هم بدون آنکه حرفی زده شود درها را بستند و کسی پاسخگوی ساعتها انتظار نشد!تلخ تر از آن ساعتهای انتظار، آن است که رزمنده دفاع مقدس و سرباز انقلاب را در بندی کنند که دزد و قاچاقچی و… و شاید از دید آنان وضعیت تو بدتر است حال آنکه ما حتی جرمت را نیز نمی دانیم!
روزهایی که در پیش است روزهای بزرگداشت غدیر است در حالی که به آرمانهای آن بی اعتنایی می شود. کسانی در مدح علی(ع) مدیحه سرایی می کنند که از علی هیچ نیاموخته اند و نام علی تنها بشارت رزق و در امد سرشارشان است. دم از عدالت علی می زنند و چون دشمنانش به زن و فرزندان بی گناه رحم نمی کنند. آیا نشنیده اند که مولی فرمود:
“اتامرونی ان اطلب النصر بالجور فیمن ولیت علیه والله لا اطور به”. آیا می خواهید پیروزی بجویم به وسیله ستم کردن در باره آنکه سرپرست اویم به خدا که نپذیرم.
یاور مهربانم!
پانزده روز است که دوستانت از شنیدن اسارت تو غمگینند و چه غمی بالاتراز این که بدست کسانی افتاده ای که دم از دین می زنند و چون صهیون عمل می کنند. هیچ کس مسئولیت دستگیری تو را نمی پذیرد و در این حال آیا می توان اقتدار پلیس را باور کرد؟
افوض امری الی الله. ما همیشه از تو یاد گرفته ایم که هر چه دلت خواست نه آن می شود و هر چه خدا خواست همان می شود.
در این رنج و ستم و اندوه تنها به خداوند شکایت می برم که “غیاث المستغیثین” است و به او توکل می کنم که “بصیر بالعباد” است و به فرزندانت می گویم که “احسب الناس ان یترکو ان یتولو امنا و هم لا یفتنون”. و می دانم که این نیز بوته امتحانی است برای سربازان خمینی و زنگ خطری است برای یاوران انقلاب که به هوش باشید برای بدست اوردن این تحفه الهی هزینه بالایی پرداخت شده پس نگذارید که انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیافتد و مطمئنم که دعای امام نیز بدرقه راه ماست که “ان مع العسر یسرا”.
"محمد عزلتی مقدم، رئیس کمیته ایثارگران ستاد موسوی که از سرداران دفاع هشت ساله است و در انتخابات دهم ریاست جمهوری نیز مسئول کمیته ایثارگران ستاد میرحسین موسوی بود، دو هفته پیش و در پی دیدار جمعی از سرداران جنگ با موسوی، بازداشت شده است.
سردار مقدم، سابقه عضویت در دفتر سیاسی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، حضور در جبهههای دفاع هشت ساله و ریاست نمایشگاه هوایی وزارت دفاع را در کارنامه خود دارد.
به گزارش جرس متن کامل این نامه به شرح زیر میباشد:
همسرعزیزم!
این روزها که بوی جشن و سرور غدیر را داردو در و دیوار به نام زیبای مولی آذین شده است غربت و تنهایی علی (ع) بیشتر به چشم می خورد .هنوز هم پس از گذشت صدها سال باز علی(ع) مظلوم است. کسانی که در تبریک گفتن به ایشان بر دیگران پیشی گرفتند در سقیفه پرچمدار شدند و با تیشه به ریشه ولایت زدند. مظلومیت علی(ع) در ناشناختگی اخلاق اوست! کسانی نام مولی را برزبان می آورند که بویی از خلق و خوی او نبرده اند. در پی عیبجویی و توهم فتنه اند در حالی که خود، ریشه فتنه اند! که “سبب الفتن الحقد” کینه، ریشه فتنه ها و آشوبهاست.
محمد جان!
پانزده روز است که از تو بی خبرم و تو در بند از خدا بی خبران گرفتار. هر چه می گذرد بیشتر دلم از غربت و تنهایی می گیرد. زمانی علی تنها بود و یارانش در بند اما هرگز باور نمی کردم که یاران صدیق خمینی به این زودی در بند شوند! عده ای دم از راه و روش خمینی می زنند ولی یارانش را بر نمی تابند. کم کم کسانی بر سر سفره انقلاب می نشینند که با آن بیگانه اند و برای آن بهایی پرداخت نکرده اند.
همسر خوبم!
به یاد می آورم روزها و ماههای متوالی را که در جبهه جنگ بودی و ما از تو بی خبر؛ اما آن انتظار و بی خبری کجا و این کجا؟ آیا آن زمان که در کنار فرماندهان دلاوری چون کاظمی، بروجردی و باکری بودی نشانی از سردمداران این قافله دیدی؟ آنان که امروز سنگ انقلاب را به سینه می زنند و آن را برای خود مصادره می کنند در آن روزهای سخت کجا بودند؟ اینان که حداقل حقوق شهروندی را برای دیگران قائل نیستند کجا و آن فرماندهان و رزمندگان غیرتمند کجا!
پانزده روز است که چون دزدان قافله تو را ربوده اند و هیچ نشانی به ما نداده اند. روز شنبه ۲۸ آذر ماه به دادستانی انقلاب و از آنجا به دادسرا مراجعه کردم و از آنجا هم به اوین ارجاع داده شدم ودر اوین هم از در پایین به در بالا و دوباره از آنجا به در دیگری فرستاده شدم و در نهایت گفتند ایشان آزادند و کفالت بیاورید و در نهایت گفتند ساعت ۵ به تدریج زندانیان آزاد می شوند و ما تا ساعت ۱۱ شب در سرگردانی و انتظاری تلخ به سر بردیم. در حکومتی که حتی در قبرستانها هم مسجد و نمازخانه ساخته می شود جلوی در زندانش خانواده ها در سرما حیران و سرگردانند، نه دستشویی و نه جای وضو و نه محل نمازی! و در نهایت ساعت ۱۱ هم بدون آنکه حرفی زده شود درها را بستند و کسی پاسخگوی ساعتها انتظار نشد!تلخ تر از آن ساعتهای انتظار، آن است که رزمنده دفاع مقدس و سرباز انقلاب را در بندی کنند که دزد و قاچاقچی و… و شاید از دید آنان وضعیت تو بدتر است حال آنکه ما حتی جرمت را نیز نمی دانیم!
روزهایی که در پیش است روزهای بزرگداشت غدیر است در حالی که به آرمانهای آن بی اعتنایی می شود. کسانی در مدح علی(ع) مدیحه سرایی می کنند که از علی هیچ نیاموخته اند و نام علی تنها بشارت رزق و در امد سرشارشان است. دم از عدالت علی می زنند و چون دشمنانش به زن و فرزندان بی گناه رحم نمی کنند. آیا نشنیده اند که مولی فرمود:
“اتامرونی ان اطلب النصر بالجور فیمن ولیت علیه والله لا اطور به”. آیا می خواهید پیروزی بجویم به وسیله ستم کردن در باره آنکه سرپرست اویم به خدا که نپذیرم.
یاور مهربانم!
پانزده روز است که دوستانت از شنیدن اسارت تو غمگینند و چه غمی بالاتراز این که بدست کسانی افتاده ای که دم از دین می زنند و چون صهیون عمل می کنند. هیچ کس مسئولیت دستگیری تو را نمی پذیرد و در این حال آیا می توان اقتدار پلیس را باور کرد؟
افوض امری الی الله. ما همیشه از تو یاد گرفته ایم که هر چه دلت خواست نه آن می شود و هر چه خدا خواست همان می شود.
در این رنج و ستم و اندوه تنها به خداوند شکایت می برم که “غیاث المستغیثین” است و به او توکل می کنم که “بصیر بالعباد” است و به فرزندانت می گویم که “احسب الناس ان یترکو ان یتولو امنا و هم لا یفتنون”. و می دانم که این نیز بوته امتحانی است برای سربازان خمینی و زنگ خطری است برای یاوران انقلاب که به هوش باشید برای بدست اوردن این تحفه الهی هزینه بالایی پرداخت شده پس نگذارید که انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیافتد و مطمئنم که دعای امام نیز بدرقه راه ماست که “ان مع العسر یسرا”.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر