عماد افروغ، نماینده سابق مجلس، در پاسخ به این سوال که چگونه احمدینژاد که زمانی از سوی عدهای رجایی زمان بامیده میشد اکنون و پس از ۵ سال کوروش زمان نامیده میشود، اظهار داشت: من هیچ گاه دولت فعلی را با دولت شهید رجایی مقایسه نکردم و همواره هم این قیاسرا معالفارغ دانستهام و بعد از مدتی هم به این نتیجه رسیدم که آنچه در مورد این دولت صادق است این مساله است که این دولت زمانه را خوب میشناسد و شرایط و احوال را خوب درک میکند و متناسب با اوضاع و شرایط تغییر موضع میدهد.
وی در گفتوگو با ایلنا، با اشاره به اینکه این جریان به دنبال فرصت میگردد و از هر چیزی به مثابه فرصت استفاده میکند. تاکید کرد: این جریان یک جریانی است که از آن میتوان بهعنوان ماکیاولیسم مذهبی یاد کرد که هر مسئلهای برای او یک فرصت است ، چه اشخاص و شعارها و چه اهداف. بنابراین یک چنین جریانی نمیتواند مطلوب و جدی باشد و از نظر من نه انتسابش به شهید رجایی جدی است و نه توسل و تمسکش به کوروش و جریانهای دیگر.
این فعال سیاسی اصولگرا فعالیتهای حزبیای را پیرامون قدرت دولتی شاهد هستیم، از سوی دیگر میبینیم که این نوع فعالیت از سوی دولت نفی میشود، به این معنا که فعالیت حزبی صورت میگیرد، اما در قالب مخالفت با تحزب،چنین امری آزار دهنده است که گروهی فعالیت حزبی بکند اما در عین حال فعالیتهای حزبی را نیز نفی کند، این ماجرا را پیچیدهتر میکند.
عماد افروغ در مورد تشکیل احزاب حامی دولت و نگاه دولت به مسئله احزاب، اظهار داشت: در عالم سیاست اگر یک رجل سیاسی که قصد دارد واردکار اجرایی سیاست شود، ادعا کند که بدون اتکا به گروهها و جریانات سیاسی غیر از احزاب توفیق پیدا کرده ادعای گزافی است.
وی با بیان اینکه تنها قشری که میتواند به تنهایی فعالیت بکند و معمولاً هم هزینههای زیادی را متحمل میشود و به قول ادوارد سعید «در زندان خود تحمیلی خودش محبوس میشود روشنفکر است» ، متذکر شد: تنها روشنفکر است که بدون اینکه قصد داشته باشد وارد قدرت سیاسی شود با روشنگریهایش خود را به حاشیه میکشاند و انواع هزینهها را متقبل میشود.
افروغ ادامه داد: بقیه اقشار وقتی میخواهند وارت فعالیت سیاسی شوند ، حتما با اتکا به یک جریان و یا پیوند و پیوستهایی وارد میشوند و این پیوندها هم البته تفاوت میکند ،بعضی وقتها این پیوندها بوی حزب میدهد و برخی اوقات بوی حزب نمیدهدکه هر چند ممکن است ظاهری از عنوان حزب را نداشته باشد ،اما محتوای یک حزب را میتوان درون آن جستوجو کرد و این مساله را میشود درباره همه کسانی که بعد از انقلاب اسلامی به قدرت اجرایی رسیدهاند ردیابی کرد.
این نماینده سابق مجلس با طرح این پرسش که کدام یک از روسای جمهور بودند که بدون اتکا به جریانات و گروههای سیاسی شناخته شده و ناشناخته، روی کار نیامده باشند،
اضافه کرد: در سالهای اخیر شاهد یک واقعیت ساختاری در رابطه قدرت و ثروت بودهایم و این رابطه هم صرفا بر مدار ثروت اقتصادی نیست، و حوزههای اقتصادی، فرهنگی و سیاسی را دربر میگیرد.
افروغ خاطرنشان کرد: به محض اینکه افراد وارد قدرت دولتی میشوند به دلیل فرصتهایی که این موقعیت در اختیار آنها قرار میدهد ، هم به ثروت میرسند و سرمایههای فرهنگی و هم سرمیاههای سیاسی را در اختیار میگیرند که نمونه آن احزاب دولت ساخته است ،حتی اگر قالب حزب را هم نداشته باشد.
افروغ با نام بردن از برخی احزاب در این رابطه ادامه داد: میتوان به حزب کارگزاران ، مشارکت و برخی از همین احزابی که در دروه ریاستجمهوری نهم به بعد شکل گرفته و تقویت شدهاند اشاره کرد که قبلا اثری از آنها نبود.
وی با تاکید بر اینکه این اتفاق ربطی به این رئیسجمهور و یا روسای جمهور دیگر ندارد این واقعیت را یک واقعیت ساخت یافته دانست که به جای اینکه دولتها توسط جمعیتها و گروههای شناخته شده سیاسی شکل بگیرند ، این دولتها هستند که جریانات و گروههای سیاسی را تشکیل میدهند.
این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه اگر قاعدهبازی قاعده حزبی میشد ، به این معنا بود که ما با یک فلسفه سیاسی روشن و ایدئولوژی تعریف شده و نیز یک رهبری مشخص و عضوگیری و منابع مالی تعریف شده مواجه بودیم، گفت: فعالیتهای حزبیای را پیرامون قدرت دولتی شاهد هستیم، از سوی دیگر می بینیم که این نوع فعالیت از سوی دولت نفی میشود، به این معنا که فعالیت حزبی صورت میگیرد، اما در قالب مخالفت با تحزب،چنین امری آزار دهنده است که گروهی فعالیت حزبی بکند اما در عین حال فعالیتهای حزبی را نیز نفی کند، این ماجرا را پیچیدهتر میکند.
افروغ تصریح کرد: به سادگی میتوان مصادیق جریانهای سیاسی که کمک کردند ، رئیسجمهور فعلی به قدرت برسد مشخص کرد و نیز مصادیق جریانهای سیاسی را که با وجود آمدن این دولت شکل گرفتند و تقویت شدند را برشمرد، اما من نمیخواهم وارد روشن کردن این مصادیق بشوم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر