امشب وقتی عکس محمد رضا رحیمی معاون اول احمدینژاد رو دیدم که با پوشیدن لباس نظامی در جلسه هیات دولت شرکت کرده بود یاد خدابیامرز شهید چمران افتادم هم او که در سن 14 سالگی فقط یکبار در مسجد محل دیدمش اما محبت وعشق او روزبروز در قلب من عمیقتر میشود ،راز این محبت چیزی نیست جز فانی فی الله بودن این مرد الهی، و جمله زیبایش درباره مرد ونامرد و شیپور جنگ : «خدایا هنگامی که شیپور جنگ طنین انداز می شود، قلب من شکفته شده به هیجان در می آید زیرا جنگ مرد را از نامرد مشخص می کند، جنگ بهترین محک امتحان برای فدائیان از جان گذشته است، در جنگ همه شعارهای میان تهی، همه ادعاهای پوچ، همه خودنمایی ها و غرورها و خودخواهیها فرو می ریزد . در جنگ مرد حق فرصت دارد که با حربه شهادت بر شیاطین کفر و ظلم بتازد، در جنگ حیات با شرف مبادله می شود، در جنگ مرد خدا می تواند با قربان کردن جان خود، ایمان خویش را به خدا و به هدف اثبات کند .»
«من چیزی از تو نمی خواهم، من سرباز گمنامم، من درویشی سروپابرهنه ام و هنگامی که چشم از جهان فرو می بندم، می خواهم هیچ چیز نداشته باشم، می خواهم تلاشم فقط به خاطر خدا باشد، می خواهم از هر شائبه خودخواهی و خودبینی به دور باشم .
می خواهم بسوزم تا راه را روشن کنم، می خواهم رسالت بزرگ اسلامی تحقق بپذیرد و این تحقق بزرگ ترین پاداشی است که مرا خوشحال می کند .» (مصطفی چمران، کردستان، چاپ چهارم، 1380، ص 171)
حال که نه جنگی است ونه توپ وتیر وترکشی، ادعای رزمندگی آنهم با فقط پوشیدن لباس نظامی از سوی کسی که حتی یکروز در زمان جنگ در صف مردان جنگ جای نداشته است چه معنای دیگری جز نفاق دارد؟ آقای رحیمی !! آیا زمان جنگ که پوشیدن این لباس ممکن بود به بهای جان ناقابلتان تمام شود نمیتوانستید مردی را پیشه خود کنید؟ البته این مسئله در مورد سایر اطرافیان و حتی خود آقای احمدینژاد نیز صادق است.این فرقه هیچ نسبتی با بچه های با اخلاص جنگ نداشته وندارند و حاصل عملکردشان نیز نابودی بسیج و محبوبیت ناشی از فداکاریهای زمان جنگ بسیجیان و سپاهیان میباشد. با آلودن سپاه به اقتصاد آنان را نابود کردند و با تبدیل بخش اعظم بسیج به ابزار کودتا آنان را به سطح شعبان بی مخ تنزل دادند. اما این نامحرمان و نااهلان مسلط بر انقلاب بدانند که همچون کف روی آب رفتنی خواهند بود و صبر خدا برای اینست که آنها تمام وکمال خود رابنمایند و آنچه میماند درستی و راستی و درستکاران خواهند بود.
«من چیزی از تو نمی خواهم، من سرباز گمنامم، من درویشی سروپابرهنه ام و هنگامی که چشم از جهان فرو می بندم، می خواهم هیچ چیز نداشته باشم، می خواهم تلاشم فقط به خاطر خدا باشد، می خواهم از هر شائبه خودخواهی و خودبینی به دور باشم .
می خواهم بسوزم تا راه را روشن کنم، می خواهم رسالت بزرگ اسلامی تحقق بپذیرد و این تحقق بزرگ ترین پاداشی است که مرا خوشحال می کند .» (مصطفی چمران، کردستان، چاپ چهارم، 1380، ص 171)
حال که نه جنگی است ونه توپ وتیر وترکشی، ادعای رزمندگی آنهم با فقط پوشیدن لباس نظامی از سوی کسی که حتی یکروز در زمان جنگ در صف مردان جنگ جای نداشته است چه معنای دیگری جز نفاق دارد؟ آقای رحیمی !! آیا زمان جنگ که پوشیدن این لباس ممکن بود به بهای جان ناقابلتان تمام شود نمیتوانستید مردی را پیشه خود کنید؟ البته این مسئله در مورد سایر اطرافیان و حتی خود آقای احمدینژاد نیز صادق است.این فرقه هیچ نسبتی با بچه های با اخلاص جنگ نداشته وندارند و حاصل عملکردشان نیز نابودی بسیج و محبوبیت ناشی از فداکاریهای زمان جنگ بسیجیان و سپاهیان میباشد. با آلودن سپاه به اقتصاد آنان را نابود کردند و با تبدیل بخش اعظم بسیج به ابزار کودتا آنان را به سطح شعبان بی مخ تنزل دادند. اما این نامحرمان و نااهلان مسلط بر انقلاب بدانند که همچون کف روی آب رفتنی خواهند بود و صبر خدا برای اینست که آنها تمام وکمال خود رابنمایند و آنچه میماند درستی و راستی و درستکاران خواهند بود.
۱ نظر:
سلام
واقعآ چقدر درست گفتید . حالا که هیچ جنگی و رزمی در میون نیست آقایان ادعاهاشون گوش فلک رو کر کرده!
این جور لباس پوشیدن بیشتر به عنوان مسخره کردن استفاده شده تا یاد اوری اون روزها !!!
یکی مثل دکتر چمران خودش رو سرباز گمنام تلقی می کرد , اما حالا هر چی آدم بد کار و ... خودشونو سربازان گمنام امام زمان "که البته این طور نیست" معرفی می کنند !!!
ارسال یک نظر