(شعری جدید از شاعر مردمی عبدالجبار کاکایی):
1
بیدار می شوم
با بوق ممتد کامیونهای نیم شب
شهر از خروش و همهمه خالی ست
جز خش خش سپور صدا نیست
در دور دست پنجره ام پیداست
     برج بلند میلاد
آرام می وزد
در خواب پرده های اتاقم باد
2
بیدار می شوم
بیدار تر این بار
از شرم رنگ ریخته بر دیوار
تصویر باستانی یک سردار
در دور دست پنجره ام پیداست
سروی بلند و آزاد
آرام می وزد
در خواب پرده های اتاقم باد
3
بیدار می شوم
در پای سرو آزاد
بر بام برج میلاد
دشوار می برم
نام تو را به لب
با بوق ممتد کامیون های نیم شب