۱۳۸۹ دی ۲۵, شنبه

آیت‌الله امجد: نباید علی گو و معاویه خو باشیم / منبر و محراب، دلیل صداقت نیست

آیت‌الله امجد معتقد است که “منبر و محراب دلیل صداقت و حقیقت نیست، گول نخورید؛ اینقدر از روی این منبر‌ها به ته جهنم رفته‌اند که حساب ندارد.” او می‌گوید: لا اله الا الله، یعنی این که خداپرست بشویم. دروغ و حقه بازی و هزاران کثافت کاری دیگر در اعمال ما نباشد؛ و می‌افزاید: خیلی از بزرگان واولیا بودند که رفتند و هنوز جایشان پر نشده، آنها با یک لبخند مشکلات مردم را حل می کردند و رمز موفقیت هایشان “صداقت”بود، صداقت با خلق و خالق.
به گزارش کلمه، پایگاه اطلاع رسانی استاد محمود امجد، بخشهایی از اظهارات این استاد سرشناس اخلاق در خصوص اهمیت صداقت و پرهیز از دروغگویی و فریبکاری را منتشر کرده است که در ادامه می‌خوانید:
اگر علامه دهر باشی و صداقت نداشته باشی؛ مردم تو را نمی خواهند. اما اگر سیوطی خوان باشی و حتی سیوطی را بلد نباشی ولی صداقت داشته باشی، مردم حتی کفش تو را می بوسند و می گویند: او سرباز امام زمان است.
منبر و محراب دلیل صداقت و حقیقت نیست. اینقدر سخنران‌ها رفتند جهنم که حساب ندارد، اینقدر از روی این منبر‌ها به ته جهنم رفته‌اند که حساب ندارد. منبر و محراب دلیل نیست. گول نخورید. صداقت می‌خواهند. حقیقت می‌خواهند.
لا اله الا الله، یعنی این که خداپرست بشویم. دروغ و حقه بازی و هزاران کثافت کاری دیگر در اعمال ما نباشد و زبان به لا اله الاالله داشته باشیم. این که اسلام نیست.
اگر در پرتو انوار قرآن قرار گیریم، همه چیز عوض خواهد شد. اگر قرآن از طاقچه ها به دست ها و چشم ها سپرده شود، پدرها و مادرها به نور خواهند رسید، خانه ای که براساس آموزه های قرآنی مدیریت شود، فرزندان آن خانواده هم از روشنایی بهره خواهند برد تا اگر فصل سخن گفتن رسد، به «جادلهم بالتی هی احسن» خواهد رسید. اگر کلام شکل گرفت هرگز جز به صداقت نخواهد بود. اگر دست ها را نگاه کنی پاکی را خواهی دید، چنان که در دیده و دلشان هم جز پاکی نیست. مکتب ما، درس قرآن ما، مشق اسلام ما، آموزه های اهل بیت ما جز این نیست، خوبی و خوبی و باز هم خوبی.
مکتب ما مکتب گذشت و انسانیت است. مکتب آقایی و خوبی مکتب علی(ع) می باشد. هر چه بدی است در مکتب معاویه است. . . یا باید زیر پرچم علی(ع) باشیم یا زیر پرچم معاویه. . . نبایستی علی گو و معاویه خو باشیم . . .
انشالله تعالی شما باید آنقدر پیشرفت و ترقی بکنید که عالم را پر کنید از نور خودتان. خیلی از بزرگان واولیا بودند که رفتند و هنوز جایشان پر نشده، آنها با یک لبخند مشکلات مردم را حل می کردند و رمز موفقیت هایشان “صداقت”بود، صداقت با خلق و خالق.
اصل و اساس اخلاق، تقواست حالا اگر کسی می خواهد که در این کار ممارست کند و تقوی در وجودش پیاده شود خطبه همام را از خطبه های معروف امام علی (ع) در نهج البلاغه که به خطبه متقین هم معروف است زیاد بخواند. این همان خطبه ای است که امام علی (ع) خواند و همام پس از شنیدن عاشقانه جان داد. کتب زیادی هم در مورد آن نوشته شده است. در این خطبه می گوید آدم با تقوی زبان خودش را نگه می دارد، خودش را متهم می داند، دیگران را تخطئه نمی کند. یکی می گفت خطبه متقین را وقتی می خوانم می بینم که هیچ چیزش علائم و نشانه های اهل تقوا که می گوید در من نیست این نشان شناخت و صداقت است اما منافق وقتی می خواند می گوید همه اش در من است برای رسیدن به تقوا نیز باید نفس را مهار کرد و مدام هم مراقب بود تا مهار پاره نکند و بیچاره مان نسازد. این که از زبان پیامبر اکرم (ص) در دعا می خوانیم «الهی لاتکلنی علی نفسی طرفة عین ابدا» نشان از این دارد که چشم به هم زدنی غفلت آدمی را از اوج به حضیض می کشاند و کم هم نبودند آنانی که به دمی غفلت، دنیایی از عبادت را از دست دادند و از پله های بالای نردبان فرو افتادند و در هم شکستند.
ز بس که پرده عصیان گرفته چشم مرا/ تو در کنار منی من تو را نمی بینم. امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف ) الان از نظر فیزیکی یا کربلاست یا نجف یا مشهد و یا مدینه. امروزه خیلی ها دکان باز کرده اند و می گویند مثلا در مکه با امام زمان فالوده و بستنی خورده ایم. اینها دروغ است. مگر می شود هر کسی با سرّ الله آشنا شود. خود پیغمبر خدا در بین مردم بود، ابولهب و ابوجهل او را می دیدند. امیر المومنین « علیه السلام » را ابن ملجم هم می دید. امام حسین « علیه السلام » را شمر هم می دید. اما خداوند یکی را سرّ الله قرار داده است و مخفی کرده است. آنوقت من بیایم و به راحتی با اسرار آشنا شوم. ما الان ظرفیت نداریم. رهبر اینجا بیاید شلوغ می کنیم. خود امام زمان فرمودند : دوست من باشید، من خودم سراغ شما می آیم. سید پینه دوزی بود که همه علمای تهران قبولش داشتند. حضرت روزی خارج از نوبت به او فرمودند این کفش را بدوز. سید پینه دوز به ایشان گفت : نوبت این آقاست حضرت دوباره فرمود. سید باز هم گفت نوبت دیگری است. حضرت باز هم تکرار کرد و سید بلند شد و حضرت را بغل کرد و گفت : آقا اگر یک دفعه دیگر حرف بزنید به همه می گویم آن آقایی که دنبالش می گردید اینجاست. بعد حضرت خندید و گفت بارک الله. حضرت انجام وظیفه می خواهد و آنها از ما فقط صداقت و وظیفه می خواهند. امام داشتند او را امتحان می کردند.
آقای‌ سیبویه‌ وقتی‌ بچه‌های‌ سیّد پای‌ منبر ایشان‌ می‌آمدند، از منبر پایین‌ می‌آمده‌ است‌، آنها رامی‌بوسید و صلوات‌ می‌فرستاد و همه‌ را بلند می‌کرد، این‌ کارها به‌ ما نمی‌آید، ایشان‌ یک‌ عمرنوکر اهل‌ بیت‌ بود و صداقت‌ داشت‌. (و جعلنی‌ فی‌ کل‌ّ الاحوال‌ متواضعاً) خدایا این‌ کبر و حسد و کینه‌ و خودخواهی‌ وخودپرستی‌ که‌ بدترین‌ لحن‌ است‌ را از ما بگیر. هر قبله‌ که‌ ببینی‌ بهتر ز خودپرستی‌ است‌. بوش‌، خودپرست‌ است‌. خدایا خودپرستی‌ را از ما بگیر.
سیر و سلوک گردن کج کردن و چپ و راست رفتن و این بازی ها نیست سیر و سلوک اینست که آدم خلاف نکند. آدم های ناقصی در جامعه افتاده اند و شده اند استاد و بچه ها را کج و کوله بار می آورند نمی دانم ( به جوانان می آموزند) که چند هزار تا انا انزلنا بخوانند تا (در امتحان نمره بگیرند) برو درس ات را بخوان معصیت نکن اگر مردی زبانت را نگه دار، ز کذب و غیبت و بهتان و آزار. نیازی نیست گردنت را کج کنی خدا گردنت رو صاف آفریده و راضی نیست انسان بازی درآورد ولی سعی کن متکبر نباشی جامعه بی سرپرست همین است گله بی چوپان همین است تمام سیر و سلوک و همه درس اخلاق فقط یک کلمه است، مرد میدان هست؟ بسم الله ! خلاف نکنیم. نماز شب اش ترک نمی شود ولی آبرو و حیثیت مردم را از بین می برد! تهمت، ایمان عابد را آب می کند. ما می خواهیم با این حرفهایمان به خدا برسیم؟ ما می خواهیم عارف شویم؟ هزاران سال عبادت بکنیم باز هم پایمان لنگ است خدایا هدایتمان کن خدایا به ما صداقت بده. صداقت با خلق و خالق می خواهند و بس.
"

۴ نظر:

دختر انتظار گفت...

سلام
نمي دونم شما چه اصراري داريد كه هر چيزي رو با احمدي نژاد مقايسه كنيد، در صورتي كه احمدي نژاد الان ملاك كسي نيست.
در مورد لجبازي جامعه و جوونها باهاتون موافقم و از بي فكري همين جوونها متعجب، توي دوران پيامبر توي اوج خفقان و كفر جوونها اومدن و در مورد دين اسلام تحقيق كردند و شناختند و برگزيدند وامروز جوونهاي ما اسلام رو با مسلموناش محك ميزنند و اين نهايت كوتاه فكري رو ميرسونه و واي به حال مردمي كه اسلام رو از خودش و ريشش نگيرند.
من در مورد علتها با شما صحبتي ندارم چون همشو قبول دارم،‌در مورد عاقبت و اهداف براتون گفتم، به هر علت نا بجايي كه بوجود اومد با جنبش سبز ريشه كن نميشه. امام علي (ع) چند سال سكوت كردند؟ با ديدن ظلم و ستم عمر و ابوبكر و عثمان؟ چرا؟ مطمئنا الان وظيفه ما سكوت نيست وظيفه ما اصلاحه، اما مطمئنا همه ما مخالف اونهايي هستيم كه شعار ميدن "استقلال آزادي،‌جمهوري ايراني" يا شعار ميدن "مرگ بر اصل ولايت فقيه" يا شعار ميدن "جدايي دين از سياست". شما مخالفشون نيستيد؟
استنباط من اينه كه شما براي از بين بردن علت به وجود اومدن اين همه مشكل و بي ديني،‌به اين راه حل روي آورديد كه كلا نظام رو بديم دست همين شعار دهندگان.
اگر به فرض شما اسلام ما افتاده دست مسلمون نماها،‌بهتره كلا بديمش دست نامسلمونايي كه علنا اعلام نامسلموني مي كنند.نه؟!!! من از اصطلاح نامسلمون استفاده كردم منظور موسوي و كروبي و ... نيست،‌منظورم قشر وسيعيه كه ازشون طرفداري مي كنند، و عقل من بهم ميگه اين قشر جز براي اهداف خودش از كسي طرفداري نمي كنه.
به هر حال اميدوارم به اميد امامي كه خلوص و صفاش ماها رو جذب كنه، همه چيزمون، يعني اسلاممون فدا نكنيم...

دختر انتظار گفت...

مي ترسم ازتون يه سوال بپرسم باز با احمدي نژاد جواب بديد!!!!
فقط براي دونستن خودم ميپرسم چون نظرات متفاوت زياد شنيدم و دوست دارم بدونم نظر شما چيه؟ مي تونيد اگر صلاح نمي بينيد اين نظرمو تاييد نكنيد
نظر شما در مورد جام زهري كه امام خميني فرمودند، كه بعد از توافق براي اتمام جنگ نوشيدند چيه؟ چرا امام خميني نمي خواستن جنگ تموم بشه؟

حیدریم گفت...

ممنون از مطلبتون
ایشون از هم ولایتی های ما هستند
بنده خدارو که میدونید...
اینها به کسی رحم نمیکنند

Unknown گفت...

سلام برخواهرم دختر انتظار
من فتنه اصلی رو احمدینژاد و فرقه او میدانم ،فرقه ای که ایدئولوگش مصباح و مشایی هستند و اصحابش رحیمی و محصولی و جنتی و... وهر چی آتیشه از گور همینها بلند میشه!!! البته سیاهی لشگربی بصیرت اینها نیز در هر صنف و گروهی پیدا میشن ، از سپاه و بسیج (که با سپاه وبسیج واقعی زمان جنگ فرسنگها فاصله دارند(علت آنهم فراموشی تاکید و وصیت امام در دوری از جبهه بندیهای سیاسی است)) گرفته تا طلبه ها و لباس شخصی ها و...
من در مورد تنوع گروههای موجود در جنبش سبز هیچ نگرانی ندارم چرا که «فاما الزبد فیذهب جفاء و اما ما ینفع الناس فیمکث فی الارض»، کف ها به کناری رفته و محو میشوند، ولی آنچه برای مردم سودمند است باقی می ماند.
اگر تاریخ را بخوانید میبینید که حضرت علی تنها با یک دروغ میتوانست بجای عثمان خلیفه شود و تاریخ اسلام را دگرگون کند!!! اما سیاست ودیانت علی چنان بود که حتی یک دروغ مصلحتی نیز در آن جایی نداشت!!!پس جا دارد انسانی که پیرو علی است نیز سیاست ودیانتش اینگونه باشد و هر که اینگونه نیست قطعا علوی نیست!!!
در مورد پایان جنگ و جام زهر پرسیده اید،تقریبا میتوانم بگویم بسیجی ای پیدا نمیشود که در آنروزها از پایان آنگونه جنگ اشکی خونین نریخته باشد، اما بیاد دارم در شرایطی بودیم که نفت با هزینه بشکه ای 7 دلار استخراج میشد و 5 دلار بفروش میرفت!!! و در حالیکه جبهه ها خالی از نیرو بود اصطلاح اعزام نیرو با رنو 5(قلت نیروی اعزامی) معروف شده بود. تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.
سبز وبرقرار باشید