برگرفته از وبلاگ دكتر مهدي خزعلي
بسم الله الرحمن الرحیم
"
بسم الله الرحمن الرحیم
از کرامات شیخ ما این است شیره را خورد و گفت شیرین است
در آثار بزرگان ادب و عرفان ، گاهی احساس می کنیم که آن بزرگ از طریق ادب خارج شده است ، لیک آن گاه که در جامعه می نگریم ، اثری بیادماندنی در خاطرههاست ، حاصل این جملات جسارت آمیز تأدیب مردمان است ، نظر به مثنوی معنوی بیاندازیم حکایاتی که به ظاهر ناخوش آید اما درسی خوش برای اهل فهم دارد . برای بیداری شیخ غافل ما نیاز است چند سطری در قالب حکایت کنیزک و کدوی مولانا سخن برانم ، که شیخ ما نیز در خواندن « وِرد » کدو را ندیده است ! رندی می گفت : "در قاموس خلقت چنین است که اگر سگی هم عوعوکند، استخوانی برایش می اندازند "، اثر ممارست بر هر کاری چنین باشد ، در ورزش جسم ، توانایی انسان چنان بالا می رود که صحنه های محیر العقول ورزشی از آن جمله است . در ریاضت نفس تصرف در عالم ماوراء الطبیعه مقدور و شدنی است ، توانایی مرتاضان هندی گواهی بر مدعای ماست ، تا جایی که آن مرتاض از « خاک بهشت » در مشت ولی الله علیه السّلام خبر می دهد ، اگر سالک طریق ، این ممارست را از سرچشمه (معصوم ) بگیرد ، قبل از هر چیز به او کرامت نفس و تهذیب عطا کنند ، پس آنگاه که نفس از سگی زدود و فرشته خو گشت ، برای هدایت خلق اذن بروز کرامت دهند ، مرحوم میرزا جواد تهرانی ، مرحوم زرآبادی و مرحوم نخودکی چنین بودند.
اگر بیچارهای رایافتید که سخت مشغول ذکر است و نفس مهذّب ندارد، بدانید گمراه است و آن « اوراد » از ناحیه مقدس حق نیست .
اگر آن مفلوکِ نامهذب را ، دست خالی از کرامت یافتید، بدانید که همت والای ریاضت مرتاضان را نیز ندارد و « ذکر » و «وِرد » او دکانی برای فریب عوام است ، وگرنه قاموس خلقت چنین است ، که با ریاضت نفس می توان در عالم متافیزیک نفوذ و تصرف کرد و آنچنان کرد که گذشت !
برای اثبات ادعای خود ، از جاده ادب خارج می شوم و « شیخ متظاهر » را وردی می آموزم ، اگر حاجت روا نگردید، بر من لعنت کند !
نقل است مرتاضی مجرب و صاحب کرامت بر شاگرد خویش آموخت ، که اگر خواهی قطار را از حرکت بازداری و پرندگان را بدون سلاح شکار خویش گردانی ، با پای چپ در بیت الخلا درآ بر فراز آن جایگاه بیتوته کن پس آنگاه فلانت را در دست چپ گیر و هزار کرور این « ورد» را با صدای بلند بخوان « ذَکَری ذِکری ، ذِکری ذَکَری » ، دقت فرما که دچار نقصان عدد ، و ترک موالات نگردی ، پس چون فارغ شدی از مبیت خارج شو که تو صاحب کرامتی ! ، هرگاه اراده بر امری داشتی اِزار بیرون آر ، فلان را نثار قطار کرده ، لا جرم بایستد، و پرندگان رام تو گردند، بدان که این « ورد » هیچ منقصی در تو پدید نیاورد، و گرفتار تهذیب نفس و قیود آن نخواهی گشت و پس از آن نیز باز می توانی زبان به هزار گناه بگشایی و نگران انقطاع کرامت حاصله نباشی ، بی گمان شیخی که « ورد » می خواند و بر فراز منبر زبان به غیبت ، افترا ، هتاکی و فحاشی خلق خدا می گشاید ، چنین « وِردی » خوانده است ! واگر صاحب کرامت هم نیست، یقین کاهلی در عدد، ترتیب و موالات دارد و این « اوراد » دکانی است برای فریب خلق ! پس اگر رندان بیدار دل دکانش بستند ، باید بر این شیخ ترحم کرد ، که جز خستگی جسم طرفی نبسته است .
در آثار بزرگان ادب و عرفان ، گاهی احساس می کنیم که آن بزرگ از طریق ادب خارج شده است ، لیک آن گاه که در جامعه می نگریم ، اثری بیادماندنی در خاطرههاست ، حاصل این جملات جسارت آمیز تأدیب مردمان است ، نظر به مثنوی معنوی بیاندازیم حکایاتی که به ظاهر ناخوش آید اما درسی خوش برای اهل فهم دارد . برای بیداری شیخ غافل ما نیاز است چند سطری در قالب حکایت کنیزک و کدوی مولانا سخن برانم ، که شیخ ما نیز در خواندن « وِرد » کدو را ندیده است ! رندی می گفت : "در قاموس خلقت چنین است که اگر سگی هم عوعوکند، استخوانی برایش می اندازند "، اثر ممارست بر هر کاری چنین باشد ، در ورزش جسم ، توانایی انسان چنان بالا می رود که صحنه های محیر العقول ورزشی از آن جمله است . در ریاضت نفس تصرف در عالم ماوراء الطبیعه مقدور و شدنی است ، توانایی مرتاضان هندی گواهی بر مدعای ماست ، تا جایی که آن مرتاض از « خاک بهشت » در مشت ولی الله علیه السّلام خبر می دهد ، اگر سالک طریق ، این ممارست را از سرچشمه (معصوم ) بگیرد ، قبل از هر چیز به او کرامت نفس و تهذیب عطا کنند ، پس آنگاه که نفس از سگی زدود و فرشته خو گشت ، برای هدایت خلق اذن بروز کرامت دهند ، مرحوم میرزا جواد تهرانی ، مرحوم زرآبادی و مرحوم نخودکی چنین بودند.
اگر بیچارهای رایافتید که سخت مشغول ذکر است و نفس مهذّب ندارد، بدانید گمراه است و آن « اوراد » از ناحیه مقدس حق نیست .
اگر آن مفلوکِ نامهذب را ، دست خالی از کرامت یافتید، بدانید که همت والای ریاضت مرتاضان را نیز ندارد و « ذکر » و «وِرد » او دکانی برای فریب عوام است ، وگرنه قاموس خلقت چنین است ، که با ریاضت نفس می توان در عالم متافیزیک نفوذ و تصرف کرد و آنچنان کرد که گذشت !
برای اثبات ادعای خود ، از جاده ادب خارج می شوم و « شیخ متظاهر » را وردی می آموزم ، اگر حاجت روا نگردید، بر من لعنت کند !
نقل است مرتاضی مجرب و صاحب کرامت بر شاگرد خویش آموخت ، که اگر خواهی قطار را از حرکت بازداری و پرندگان را بدون سلاح شکار خویش گردانی ، با پای چپ در بیت الخلا درآ بر فراز آن جایگاه بیتوته کن پس آنگاه فلانت را در دست چپ گیر و هزار کرور این « ورد» را با صدای بلند بخوان « ذَکَری ذِکری ، ذِکری ذَکَری » ، دقت فرما که دچار نقصان عدد ، و ترک موالات نگردی ، پس چون فارغ شدی از مبیت خارج شو که تو صاحب کرامتی ! ، هرگاه اراده بر امری داشتی اِزار بیرون آر ، فلان را نثار قطار کرده ، لا جرم بایستد، و پرندگان رام تو گردند، بدان که این « ورد » هیچ منقصی در تو پدید نیاورد، و گرفتار تهذیب نفس و قیود آن نخواهی گشت و پس از آن نیز باز می توانی زبان به هزار گناه بگشایی و نگران انقطاع کرامت حاصله نباشی ، بی گمان شیخی که « ورد » می خواند و بر فراز منبر زبان به غیبت ، افترا ، هتاکی و فحاشی خلق خدا می گشاید ، چنین « وِردی » خوانده است ! واگر صاحب کرامت هم نیست، یقین کاهلی در عدد، ترتیب و موالات دارد و این « اوراد » دکانی است برای فریب خلق ! پس اگر رندان بیدار دل دکانش بستند ، باید بر این شیخ ترحم کرد ، که جز خستگی جسم طرفی نبسته است .
۲ نظر:
پس بگو این همه کرامات این جماعت دغل باز از کجا سرچشمه گرفته جناب بسیجی سبز علت وارونه شدن همه کلمات وواژه ها هم از کرامات این شیوخ است اینو از اول میگفتین تا اینقدر در عجب نمانیم وراز اینهمه دروغ وافترا را در نماز جمعه ها وصدا وسیما اسلامیو......وسخنرانی ها و9 دی ها بدانیم
چه قدر من اين دكتر خزعلي رو دوست دارم
يكي ايشون يكي هم نوري زاد عزيز
از اون دسته آدمايي هستن كه وقتي به روشنفكري رسيدن قيد مذهب رو نزدن
و من واقعا متاسفم كه هم اونا دير به اين مرحله رسيدن و هم ما از وجود با بركتشون بي نصيب شديم !!!!
ارسال یک نظر