عطاالله مهاجرانی: مقام محترم رهبری در روز ۱۴ خرداد در نماز جمعه تهران در یک تفسیر و تحلیل تاریخی خویش را در جای امیرمومنان قرار دادند و منتقدان یا مخالفان وضع موجود را در جایگاه طلحه و زبیر معرفی کردند و به صراحت فرمودند که امیرالمومنین با طلحه و زبیر جنگیدند.
به گمانم مسوولیت سنگین رهبری و مرجعیت و فرماندهی نیروهای مسلح و اطلاعات در این روزگار فرصتی برای ایشان باقی نمی گذارد تا در باره تاریخ- حتی تاریخ اسلام- بتوانند با دقت نظر و استواری کلام داوری کنند.حقیقت این است که امام علی مدام می کوشیدند که طلحه و زبیر را از مقابله باز دارند. سه شب در منطقه ذیقار توقف کردند. عبدالله بن عباس را نزد طلحه و زبیر فرستادند. حتی خودشان با آنان صحبت کردند. ابن مسکویه در تجارب الامم از خطبه امام علی یاد می کند؛ خطبه ای که به تعبیر ابن مسکویه برای بازداشتن دست و زبان مسلمانان نسبت به یکدیگر بود:' علی یخطب سایلا کف الالسن و الایدی'
در این تلاش موفق شدند و زبیر از صحنه جنگ جمل روی گرداند و در منطقه ای در حاشیه نبرد به نماز ایستاد.
فردی به نام عمرو بن جرموز، زبیر را تعقیب کرد و در هنگام نماز او را کشت! آن فرد گمان می کرد امام علی به او جایزه می دهد. با شمشیر زبیر به سوی مقر امام علی رفته بود. امام علی اجازه نداد عمرو بن جرموز وارد مقر ایشان شود. به شمشیر نگاهی انداخت و با تاسف گفت: این شمشیر غبار غم های بسیاری را از چهره پیامبر زدوده است.
این همان مضمونی بود که حسان بن ثابت نیز در وصف زبیر به کار برده بود:
و كم كربه ذب الزبير بسيفه
عن المصطفي والله يعطي و يجزل
طلحه نیز قصد کناره گیری از جنگ داشت، مروان بن حکم او را کشت. این منظومه وقتی درست دریافته می شود که بدانیم عمروبن جرموز هم از عوامل مروان بن حکم بوده است.
در هر صورت طلحه و زبیر با جماعتی همراه شدند که در برابر امام علی ایستادند. بصره را تصرف کردند. نمایندگان امام علی را که با قرآن مجید و پیام صلح به سوی آنان به بصره رفته بودند ، توسط گروه مروان بن حکم کشته شدند.
اما در مورد موسوی و کروبی کاملا وضعیت معکوس است. سپاه مقام معظم است که می کشد و به زندان می افکند و هر که را بخواهد هتک می کند.
ببینید رفتار روزنامه کیهان- که کتابی است به تعبیر حافظ اگر از پس امروز بود فردایی،' آن صحیفه بر گردن صاحب روزنامه آویخته می شود'…
در باره نامه آیه الله محمدی گیلانی چه واکنشی نشان داده است؟ نوشته است که ایشان بی خبر از متن و محتوا بوده اند. و ایشان را در حد فردی که زندگی نباتی دارند تنزل داده اند.
سخن آیه الله وحید و آیه الله مکارم و آیه الله موسوی اردبیلی و آیه الله بیات و آیه الله دستغیب چه می شود؟
به نظرم مقام محترم رهبری ضرورت دارد تا مروان بن حکم و عمروبن جرموز را در اردوگاه خویش شناسایی کنند. همانانی که با برنامه ریزی مانع سخن گفتن حجه الاسلام سید حسن خمینی نوه امام خمینی در روز ۱۴ خرداد شدند. همانانی که گمان می کنند حضور و تاثیر شخصیت سید حسن خمینی برنامه آنان برای جانشینی رهبری را با مشکل روبرو می کند. سخن ساده و صریح این است که: سپاه می خواهد پس از آیه الله خامنه ای ابتکار تعیین رهبری و ولی فقیه آینده را در دست بگیرد و به اصطلاح خودشان فرد مورد نظر را جا بیندازد. برای این مقصود بایست: نهاد مرجعیت تضعیف شود. آیه الله هاشمی رفسنجانی بی اعتبار شود. بیت امام و نوه امام هتک شود. یادمان باشد که همین فرقه در شب عاشورا به جماران حمله کردند و همینان باعث رنج و سکته آیه الله توسلی شدند.
به نظرم داستان فراتر از طلحه و زبیر ست…ما در آستانه یک حکومت اموی با تمام مختصاتش هستیم. حکومتی که مروان بن حکم و تیم او کارگردانش خواهند بود. همان حکومت معاویه که حکومتی امنیتی-نظامی بود. ولایت نظامیان و ماموران امنیتی، همان که پس از سی سال اتفاق افتاد.
*******************
"