۱۳۸۸ دی ۹, چهارشنبه

عاشورای سال 88

امروز راهپیمایی بنام عاشورائیان در تهران وسراسرکشور در ابراز انزجار از وقایع روز عاشورا برگزار شد.اگه خودم شاهد عینی وقایع عاشورای تهران نبودم شاید اینقدر احساس بدی از روند امور کشور نداشتم.دیگه داره حالم از تمام مسئولین رسمی کشور وصداوسیما و سپاه و نیروی انتظامی و... بهم میخوره. بابا یکی نیست به اقایون بگه بخدا مرگ وقیامتی هم هست لا اقل خودتون که میدونین دارین دروغ میگین مردم هم که اکثرشون میدونن خدا هم که میدونه ، از مردم هیچ از خدا شرم نمیکنید؟


بهتره خلاصه ای از مشاهداتم را بگم:" صبح عاشورا ساعت 10.5 از حوالی میدان آزادی وارد خیابان آزادی شدم و بسمت میدان امام حسین براه افتادم. مردم پیاده وسواره بصورت دسته دسته بسمت شرق خیابان آزادی درحرکت بودند از تمام تیپ ها وسنین بودند،حتی یک زوج حدودا 70 ساله را دیدم که دست همرا گرفته بودند ومیرفتند. تقاطع خیابان خوش سواره رو با ترافیک قفل شده بود.بناچار سوار اتوبوس بی آرتی شدم، در مسیر همه داخل اتوبوس شعار یاحسین- میرحسین میدادند و جمعیت هم بسمت میدان انقلاب متراکمتر میشدند. در میدان انقلاب حدود 300 نفر نیروی ضدشورش پخش بودند. در ایستگاه روبروی سینما بهمن اتوبوسها را تخلیه کردند ومردم پیاده وساکت براه افتادند.سرخیابان 16 آذر نیروهای انتظامی ولباس شخصی ها مردم رابزور وباخشونت بسمت پایین وخارج از خیابان انقلاب هدایت کردند.مردم هم از خیابانهای موازی انقلاب بسمت شرق حرکت کردند. در تقاطع خیابان صبا و ولیعصر جمعیت خیلی زیادی حضور داشتند و شعار یاحسین- میرحسین میدادند از داخل پارک دانشجو گذشتم و نیروهای انتظامی چون تیپ بسیجی و ریش داشتم کاری با من نداشتند. در گوشه شمال شرقی پارک دیدم چند نفر زخمی شده بودند رفتم جلو دیدم خانمی چادری باحجاب خیلی کامل وحدود 40ساله کتفشو گرفته وداره گریه میکنه پرسیدم گفتند نیروهای ضد شورش با باتوم زدنش. از زیر پل حافظ صدای تیر اندازی و مردم میاومد.از حاشیه پیاده رو رفتم جلو و به برکت تیپم تا تقاطع حافظ خودمو رسوندم و کتک نخوردم. زیر پل حدود 15 ضد شورش با موتور کراس بودند که وقتی گاز میدادند از اگزوزشون صدای شبیه تیر اندازی می اومد و مردم فکرمیکردند تیراندازیه.هر چند دقیقه یکبار موتور سوارها و پیاده نظام ضد شورش به مردم حمله میکردند وبشدت اونها رومیزدند. کم کم که مردم زیاد میشدند نیروهای ضد شورش فاصله شانرا از مردم بیشتر کرده وشروع به پرتاب گاز اشک اور وسنگ بطرف مردم کردند.مردم هم برای خنثی کردن گاز اشک اور سطلهای پلاستیکی زباله را اتش زدند. کم کم درگیری بیشتر و تعداد مردم نیز بیشتر شد واز سمت شمال وجنوب خیابان حافظ جمعیت به داخل خیابان انقلاب آمدند و نیروهای ضد شورش بسمت پارک دانشجو فرار کردند ومردم هم بدنبالشان. من همانجا ماندم وکمک کردم تاماشینهایی که از شرق و بالا میامدند بسمت پایین خیابان حافظ که درگیری نبود هدایت شوند مردم خود کار انتظامات را انجام میدادند ونیروهای انتظامی هم مشغول سرکوب مردم بودند. حدود 20 دقیقه بعد دودغلیظی از سمت شمال خیابان انقلاب اوایل پل حافظ بهوا بلند شد. بعدا یکی که از اون سمت آمده بود گفت که مردم حدود 30 نفر از نیروهای ضدشورش رامحاصره کردند و یکی دو تا موتور و لباسهای مخصوصشان را در آورده و آتش زدند و خودشانرا با لباس زیر رها کردند! از سمت انطرف میدان فردوسی نیز دود کمی بهوا بود ومامورین راه حرکت مردم به سمت غرب را مسدود کرده بودند.چند نفر را که شدیدا سر وصورتشان زخمی بود دیدم که مردم با ماشین به بیمارستان بردند.حدود ظهر بسمت انقلاب براه افتادم .در راه تقریبا در تمام تقاطعها درگیری شدید جریان داشت. درتقاطع ولیعصر معلوم بود که تا میدان ولیعصر درگیری وجمعیت ادامه دارند.در میدان انقلاب حدود 50 نفر داشتند نماز ظهر عاشورا را میخواندند. ولی سمت پارک لاله درگیری جریان داشت. در تقاطع نواب از میدان توحید تا جمهوری جمعیت زیادی بودند ولی نیروها اجازه جمع شدنرا در خیابان انقلاب نمیدادند. در تقاطع رودکی درگیری خیلی شدیدتر بود وتا آذربایجان جمعیت موج میزد اما خط مقدم از خیابان آزادی تا ارومیه بود.

از آذربایجان به پایین دسته های عزاداری در خیابان براه بود وانگار وارد دنیای دیگری شده ای.خلاصه تمام تلاش نیروهای ضد شورش وانتظامی ولباس شخصی این بود که اجازه شکل گیری جمعیت در طول خیابان آزادی وانقلاب را ندهد وبا خشونت تمام این هدف را دنبال کردند که البته تاحدی هم موفق شدند ولی باسرکوب شدید ولی در مقابل مردم نیز برای اولین بار جواب این خشونت را با سنگ دادند.آنچه که برایم عجیب بود بیباکی ونترسی مردم در درگیریها بود وظاهرا ایندفعه نظام دارد بجای سوسولها با عده ای انگیزه دار مواجه میشود.علت انهم فکر میکنم عصبانیت مردم از رفتارهای توهین امیز حکومت و صدا وسیما است. وقتی به مردم دروغ بگویی وتوقع داشته باشی آنها هم دروغهای توراباور کنند وبه آن گردن نهند درحقیقت به شعور آنها توهین کرده ای.

متاسفانه دیگراثری از اسلام وحقیقت و حقانیت وصداقت در رفتار دولت و حکومت مشاهده نمیشود وهمینها است که مثل موریانه پایه های نظام را میپوساند. دیگر صحبت از علی وعدل او وسزاوار بودن دق کردن از شنیدن خلخال گرفتن از پای دختری یهودی در سرزمین اسلام و امتناع امام ازگرفتن پوشالی به ظلم از دهان مورچه در برابر دادن تمام جهان به وی دیگر به افسانه ای میماند. جالب اینکه این ظلمها را کسانی دارند میکنند که زمانی همان داستانها را برایمان میگفتند واینست علت رویگردانی بسیاری از مردم از دین خدا.