۱۳۹۰ فروردین ۱۸, پنجشنبه

پیام تسلیت وبلاگنویسان سبز به میرحسین موسوی:رسالت ما جز سرافرازی ایران نیست، می بالیم که در انتخاب خود اشتباه نکرده ایم

جمعی از وبلاگ نویسان ایرانی با انتشار یک پیام واحد به صورت مشترک در وبلاگهای خود درگذشت پدر میرحسین موسوی را به وی تسلیت گفتند.

وبلاگ نویسانی که خواستار انتشار این پیام در وبلاگشان هستند می توانند متن زیر را عیناً در وبلاگشان منتشر نمایند:

به نام خدا

انا لله و انا الیه راجعون

ما همه از خداییم و به او باز میگردیم، با درود بر مهندس میرحسین موسوی رییس جمهور منتخب ملت ایران در انتخابات سال ۱۳۸۸ که برای احقاق حقوق مردم تسلیم مستبدین نشد و به زیر پرچم خود فروختگان نرفت و اکنون در بند استبداد و دژخیمان به ظاهر ایرانیانی به سر میبرد که هیچگونه ارزشی برای ایرانیان قایل نیستند و همچنین با درود فراوان به خانواده ی موسوی که در راه مبارزه برای آزادی مردم ایران از گزندهای گوناگون بی نصیب نمانده اند. ما وبلاگ نویسان سبز که با امکانات حداقلی خودمان و به درجات گوناگون در پی بیانیه ی شما مبنی بر گسترش آگاهی شروع به فعالیت و خبر رسانی و گهگاهی تحلیل و رایزنی در مورد مسایل خبری پرداخته ایم و همچنین در این راه برخی از ما از گزند نیروهای خود فروخته ی حکومتی هم بی نسیب نبوده ایم، درگذشت پدر گرامیتان مرحوم سید میراسماعیل موسوی را به شما و خانواده محترمتان تسلیت عرض مینماییم و از خداوند منان برای آن مرحوم طلب آمرزش و برای شما طول عمر با عزت روز افزون را طلب می کنیم.

میرحسین عزیز!

همه می دانیم که استبداد پایدار نخواهد بود و ما همگی تا روزی که ایران و ایرانی طعم آزادی را بچشد و خود را از بند خود فروختگان و دورویان رها ببیند پشتیبان شما هستیم و بدانید که رسالت ما هیچ چیزی بجز رسیدن به نقطه ی سرافرازی ایران و ایرانی نیست و همینجا اعلام می کنیم که با تمام وجود به کار خود ادامه خواهیم داد و همچنین صمیمانه صبر و استقامت شما را در مقابل سختی های موجود می ستاییم و بر خود می بالیم که در انتخاب خود اشتباه نکرده ایم.

جمعی از وبلاگنویسان سبز

"

۶ نظر:

ناشناس گفت...

سلام برادر

انشالله خدا حفظتون کنه. میرحسین و همه خط امامی های سبز آخرین امید ما برای زنده نگهداشتن خط امام و انقلاب هستند.

یا حسین

ناشناس گفت...

ریاست محترم شعبه 12 دادسرای کارکنان دولت، جناب آقای حاجی محمدی


می دانم امروز بشکن می زنی و با دمت گردو می شکنی، دماغت چاق و کیفت کوک است وبه زعم تو زرت دشمنت قمصور! اما عزیز دل برادر؛ کمی آهسته تر، خدا را در نظر بدار، می دانی و می دانم، به دلایل بسیار، ارسال احضاریه برای من توسط آن جناب غیر قانونی و تخلف قضایی است، اما نمی دانم چرا چشم خویش به همه حقایق و اصول قانونی بسته و مرتکب چنین خطای فاحشی شدید، می توانستید مثل همیشه با بازپرس شعبه من و یا قاضی پرونده سخن بگویید و نظرات خویش را به او منتقل نمایید – قطعاً بی تاثیر نبود و شما بدون دردسر به امیال و اهداف نامیمون خویش می­رسیدید – ضرورت نداشت خود را در مظان اتهام قرار دهید و مرتکب تخلف قضایی شوید، شاید می خواستید لذت تحقیروبازداشت مرا بار دیگر با چشم ببینید! ولابد خود را آماده کرده اید که بگویید: " یک بار جستی ملخک، دوبار جستی ملخک، بار سوم توی دستی ملخک!" می دانم مرا که ببینی خواهی گفت: " مگر نگفتم که چنین و چنان، دیدی گوش نکردی، حالا چنین می کنم و چنان!" بعد هم به کوچکی اتهام نگاه نخواهی کرد و اینکه من در پرونده ای که خودتان تشکیل داده اید و تحت رسیدگی است – با همین اتهام – با دو کفیل و قرار وثیقه دومیلیارد ریالی آزادم، می دانم که قصد دارید قرار بازداشت موقت صادر کنید و انتقام " موقشنگ " را از من بگیرید! شاید می خواهید با این احضاریه از شکایت خود علیه شما انصراف دهم! حاشا و کلا! خطا رفته اید و بیراهه می روید! من این تخلف قضایی را بر اتهامات قبلی می افزایم و از روی خیر خواهی عرض می کنم: " بر نفس خود مسلط باشید و از هوای نفس بپرهیزید، پرونده را به مجاری قانونی خود واگذار کنید و خلاف قانون عمل ننمایید! "


مهدی خزعلی

ناشناس گفت...

تازه از شعبه 28 دادگاه انقلاب بازگشته بودم و هنوز گلویی تازه نکرده و داشتم برای خودم چای می ریختم که منشی وارد اتاق شد، از دور ترازوی قوه قضاییه را در سربرگی که همراه داشت دیدم، نمی دانم چرا من وقتی به این ترازو نگاه می کنم، احساس می کنم در وسط آن آدمی را به صلیب کشیده اند و تازه بار سنگین کفه های ترازو را هم بر دستان آن نگون بخت قرار داده اند! گاهی تیغه شاقول ترازو را چون دشنه ای می بینم که می خواهد در قلبم فرو رود، نوک این دشنه را خون آلود می بینم، برگه را بر روی میز من قرار می دهد، احضاریه جدید است، مرا به شعبه دوازدهم بازپرسی کارکنان دولت احضار کرده اند!

علت حضور: " در خصوص شکایت معاونت حقوقی رئیس جمهور علیه شما دایر به توهین و اهانت !، ... و نتیجه عدم حضور جلب می باشد!

تعجب می کنم، این اصلی ترین اتهام من در پرونده مطروحه و تحت رسیدگی در شعبه 28 می باشد، مگر برای یک اتهام به چند جا باید پاسخ داد؟ من که دو بار هم بازداشت شدم و انفرادی را تجربه کردم، البته آن موقع من شاکی نداشتم و مشارٌالیه ژستی گرفتند و گفتند من شکایتی ندارم و در این دنیا و آن دنیا از او گذشتم و این مدعی العموم است که پیگیر اتهام اهانت به رئیس جمهور است! اما ظاهراً امروز خود به میدان آمده اند، منعی ندارد اگر عادلانه قضاوت شود، این من هستم که باید شکایت کنم، امروز جای متهم و شاکی عوض شده است، متهم آنقدر جسور و بی پروا شده که طرح شکایت می کند، من نیز آماده دفاع هستم و همین هفته هم از او شکایت خواهم کرد - اگر رسیدگی کنند! - هنوز شکایت من از روزنامه ایران در پیچ و خم دادسرای کارکنان دولت مانده است و حتی احضاریه ای برای او نفرستاده اند!

نکته جالب دیگر این که دادسرای کارکنان دولت - همانگونه که از نامش پیداست - رسیدگی به جرائم کارکنان دولت، مقامات، نمایندگان مجلس، وزراء، معاونان رئیس جمهور و غیره را عهده دار است و من هیچ یک از این عناوین را ندارم! و به نظر نمی رسد دادسرای کارکنان دولت صالح به رسیدگی باشد !

نکته آخر این که به همه اتهامات یک فرد یکجا رسیدگی می شود و ملاک سبق ارجاع است، تا چه رسد به اتهام واحد و اصحاب دعوای یکسان! نمی دانم این قوه به کجا می رود، آقای احمدی نژاد می تواند در هر مجتمع قضایی و در هر شعبه یک پرونده برای من تشکیل دهد! حق دارد، می دانم کجایش می سوزد، فقط باید به ایشان یادآوری کرد که : " آب را بریز همان جا که می سوزد! "

1390/1/22 مهدی خزعلی

ناشناس گفت...

سعید تاجیک فرد اهانت کننده به فائزه هاشمی برخلاف اخبار منتشر شده و ادعای دادستان کل آزاد است.

سعید تاجیک در گفت و گویی با روز آنلاین با بیان اینکه چند روزی در زندان اوین بوده و بعد پذیرایی شده است، ادعا می کند که برای جلوگیری از التهاب جو جامعه آزاد شده است.

وی در این گفت و گو که با هتاکی های متعدد به خانواده هاشمی همراه است، قوه قضاییه را فشل می خواند و معتقد است این نهاد مشکل دارد.

این بسیجی حامی ولایت با بدترین القاب مسئولان کشور را خطاب کرده و نسبت به فرزند شهید مطهری اهانت می کند.

ناشناس گفت...

آنروزاز سلول انفرادی به اتاق بازجویی رفتم، حاج سعید بازجوگفت: " شما به آقای جنتی اهانت کرده اید! "
عرض کردم: " مکتوب تفهیم اتهام کنید تا پاسخ من ثبت شود و به یادگار بماند"
نوشت س: " شما نوشته اید اگر امام زمان هم ظهور فرمایند، جنتی رد صلاحیتش می کند"
نوشتم ج: در روایت داریم، حضرت بقیةالله الاعظم حجة ابن الحسن روحی له الفداء که ظهور می فرمایند، بسیاری از علمای شیعه در برابرش می ایستند و او را رد می کنند و حضرت را متهم به بدعت در دین خدا و رسول می نمایند، من بر این باورم که یکی از روحانیونی که در برابر حضرت می ایستد و او را رد می کند، شیخ احمد جنتی است و ان شاء الله به شمشیر مبارک حضرت گردنش زده خواهد شد! " – بی جهت نیست که من برای طول عمر او دعا می کنم -
آیا این باور و اعتقاد جرم است؟ بعضی معتقدند فلانی سید یمانی است و بهمانی شعیب ابن صالح است و دیگری دجال، اما من برای کسی نام نگذاشته ام، من فقط مشی و روش او را بر خلاف سیره اوصیاء می دانم و بر این باورم که این شیوه در برابر حضرت حجة می ایستد. خوب حالا باید منتظر ظهور بود، آن روز معلوم می شود که امام گردن مرا خواهد زد یا جنتی!
به قاضی مقیسه عرض کردم: از نظر شما این باور جرم است؟ این سخن اهانت است؟
گفت: " نه این یک اعتقاد است و در حیطه جرم و اهانت نمی گنجد"
27/1/90 مهدی خزعلی

ناشناس گفت...

می گویند دزد نگون بختی به خانه روضه خوانی رفت، شیخ حاصل عمری روضه خوانی را برای دوران پیری در صندوقی نهاده بود، دزد هرچه ارزشی بود و صندوق را در انبان خویش نهاد و خواست بر دوش کشد، به رسم عادت، هنگام بر دوش کشیدن بار گران انبان، گفت :" یا علی "

شیخ از خواب بیدار شد و گفت: " مردک این حاصل عمری " یا حسین" گفتن من است، تو با یک " یاعلی " می خواهی همه را ببری!

حال حکایت ماست و امام جمعه قم، ائمه هدی و نواب اربعه، علماء اعلام، حضرات آیات، حجج اسلام و مراجع عظام با مدد همۀ حواریون و انصار، شاعران و واعظان و مداحان با ذکر مصیبت و ذبح سر اولیاء و اوصیاء، دین مردم را به این جا رسانده اند و اینک جناب تولیت آستانه مقدسه حضرت معصومه سلام الله علیها و امام جمعه قم حاصل 14 قرن " یاحسین" گفتن را با یک " یاعلی " به باد داده است!

نمی خواهم بگویم این حکایت را رندان از حکایات عبید اقتباس کرده اند و شرم دارم از باز گویی آن حکایت، که هجو است و هتک مقدسات و شایسته نیست ذکرآن، در آن حکایت هم بخت برگشته ای به توسل می گوید: " یاعلی" و دیگری در جوابش می گوید: " علی یارت" و کار خویش می کند!، این حکایت مجعول را رنود ساخته و پرداخته اند تا خاطره آن طنز را تداعی کنند و شیخ ساده دل ما در دام افتاده است!

از سویی دیگر، این حکایت بدیع در این 72 سال کجا بود، من که با فرزند ارشد رهبری در یک کلاس می نشستم و طبق حروف الفبا جایمان تعریف می شد و نام من همیشه بعد از خامنه ای در لیست بود، چرا این معجزه بزرگ را نشنیدم، چرا مادر و خواهران من که سابقه آشنایی 50 ساله با این خاندان دارند چیزی از این معجزه عیسوی نمی دانند، این نقل ها، همۀ باورهای دینی را زیر سئوال می برد، دیگر مردم به سخن گفتن عیسی ( علی نبینا و آله و علیه السلام) در گهواره هم که معجزه و دلیلی بر حقانیت او بود شک می کنند. دوهزار سال از میلاد مسیح می گذرد و همه از سخن گفتن او در مهد می گویند، چگونه است که هفتاد و دو سال از تکرار این معجزه بزرگ می گذرد و کسی دم بر نیاورد!

راستی آن قابله کجاست، حتماً صبر کرده اند که او هم به رحمت ایزدی بپیوندد و سپس این خبر واحد و روایت عجیب را از قول قابله نقل فرمایند، نمی دانم چه دستی در کار است، اما بهتر از این نمی شد به رهبری ضربه زد، اینها دوستان نادان نیستند، بسیار هوشمندانه در تخریب رهبری کار کرده اند، جملات جناب سعیدی به گونه ای با توصیف لحظه ولادت رهبری و خروج معظم له از بدن مادری و فریاد " یا علی " و پاسخ قابله به نوزاد تازه از کانال زایمان خارج شده که " علی یارت" ، موجب شده است که هر کس این عبارت را در محاوره روز مره بکار می برد و آن را عبادت می دانست ( ذکر علی عباده)، اینک با گفتن این ذکر به یاد لحظه زایمان و حال و هوای آن می افتد!

90/1/30 مهدی خزعلی

لینک صحبت امام جمعه قم و تولیت آستانه حضرت معصومه (س)

امام جمعه(سعیدی) و تولیت قم گفت : اقای خامنه ای هنگام تولد، زمان خروج از بدن مادر یا علی گفت و قابله در جواب او گفت علی یارت