۱۳۹۰ فروردین ۱۱, پنجشنبه

تشییع پیکر میر اسماعیل موسوی فردا صبح از محله درخونگاه، تدفین، قطعه نهم بهشت زهرا

میر حسین عزیز تسلیت ما را که از اعماق جان و دلمان برمیخیزد بپذیر.


پیکر حاج میر اسماعیل موسوی پدر بزرگوار میرحسین موسوی، فردا، پنج شنبه، از مقابل منزل ایشان در محله درخونگاه تهران تشییع خواهد شد. به گزارش خبرنگار کلمه فردا از ساعت ۸ و سی دقیقه صبح پیکر مرحوم میر اسماعیل موسوی از مقابل منزلشان به نشانی خیابان ۱۵ خرداد غربی، درخونگاه، خیابان شهید اکبر نژاد،خیابان شیشه گران، کوچه صاحب اختیار تشییع می شود. همچنین مراسم تدفین نیز در قطعه نهم بهشت زهرا انجام خواهد شد.

این گزارش حاکی است مراسم ختم نیز روز یکشنبه ۱۴ فروردین، از ساعت ۱۸ تا ۱۹ و سی دقیقه در مسجد نور واقع در میدان فاطمی تهران برگزار خواهد شد.
"

۱۳۹۰ فروردین ۹, سه‌شنبه

بعد از ظهر روزهای دهم، یازدهم و دوازدهم فروردین به سینما می رویم

تحول سبز: صفحه بیست و پنج بهمن در اعلامی از مردم سبز ایران درخواست کرد تا در روزهای دهم، یازدهم و دوازدهم فروردین ماه در سینماهای سر تا سر کشور برای حمایت از سینما گران سبز ایران به تماشای فیلم جدایی نادر از سیمین بروند و با حضور سبز خود با یاران هم پیمانشان تجدید میثاق کنند.
متن کامل این اعلام که با عنوان سینما اعتراض مطرح شده است، به شرح ذیل است:
با وجود اختصاص سالن های نمایش و تبلیغات تلویزیونی محدود فروش ۵۵۰ میلیون تومانی فیلم «جدایی نادر از سیمین» بسیاری کارشناسان سینما را انگشت به دهان کرده است. روزی موسوی گفت جنبش سبز چون دریاست و ما قطراتی از آن. این بار نیز آنچه این فیلم را به اثر هنری محبوبی تبدیل کرد عزم مردمی سبز بود که تصمیم گرفتند به یاری هنرمندان سرزمین شان بشتابند و از مرزهای سکوت عبور کنند.
باید اعتراف کنیم زمانی که می خواستیم این طرح را به همراه دوستان دیگر در وب سایتهای سبز اعلام کنیم از موفقیت آن اطمینان نداشتیم. از سویی تعطیلات نوروزی امکان برنامه ریزی را محدود می کرد و از سوی دیگر چنین اتفاقی در تاریخ جنبش های اجتماعی همتایی نداشت. آنچه ما را دلگرم می کرد امید به پایداری سبزی بود که هر روز به صورتی خود می نمایاند.
آفرین بر ما، مرحبا بر جنبش سبزمان؛ در خانه نماندیم و برای اولین بار در تاریخ جنبش های اعتراضی با تماشای فیلم و مراجعه به سالن های سینما، اعتراض خود را به همگان نشان دادیم. همدیگر را دوباره ملاقات کردیم و نام خود را بار دیگر با خطوط زرین در کتاب پایداری و استقامت نوشتیم.
دوستان، بر ماست که در این راه از پا ننشینیم. شادیم و پس از شروعی موفقیت آمیز به سراغ معرفی مرحله دوم طرح سینما اعتراض می رویم. این بار در روزها و ساعات مشخص در سینماها حاضر خواهیم شد. جزئیات طرح به این شرح است:
اهداف طرح:

-آتش بیدادی که دولت کودتا برافرخته همچون تمام ملت سبز ایران شعله بر خرمن سینماگران و هنرمندان ایرانی نیز زده است. رامین پرچمی بازیگر جوان سینمای ایران در تظاهرات روز ۲۵ بهمن دستگیر شده و اطلاع دقیقی از ایشان در دست نیست. محمد نوری زاد در زندان اوین در بند است و جعفر پناهی برای دو دهه از کار کردن محروم شده است.
گویی سالها سانسور و توقیف دولت کودتا برای شکستن شاخه های سبز و پیوسته در حال رشد سینمای ایران کافی نبوده است. در چنین فضایی چه جایی بهتر از سالن هایی که آثار همین نسل هنرمندان در آنجا به نمایش در می آید.

-زمان: در بعد از ظهر(بعد از ساعت ۲ ظهر تا پایان ساعت اکران فیلم ) روزهای دهم، یازدهم و دوازدهم فروردین به محل اکران این فیلم خواهیم رفت.

-مکان سینماهای تمام شهرهای ایران زمین که فیلم جدایی نادر از سیمین را نمایش می دهند
-از تمام اهالی سینما خواهشمندیم در این سه روز و در اعتراض به وضعیت همکارانشان به هم وطنان خود بپیوندند. بیایید و با ما فیلم ببنید. سالن سینما معبد شماست، چه کسی می تواند به حضور قانونی تان در آنجا معترض شود؟ بیایید که سبز بودید و هستید. در صورت امکان از قبل محل و ساعت حضور خود را در وب سایتها، بلاگها و… اعلام کنید. سکوت جایز نیست عزیزان و شما این بار پرچمدار این حرکت خود جوش سبز خواهید بود.
-در این روزها شاهد صف های طولانی در مقابل سینماها خواهیم بود. ایستادن در صف برای دریافت بلیط کاملا قانونی است. باید تا می توانیم این صف ها را طولانی تر کنیم پس اگر فیلم را دیده ام برای دیدار یاران در صف ها حاضر شویم. این کار چهره شهر را دگرگون خواهد کرد.
جزئیات بیشتر طرح و محل های اکران فیلم جدایی نادر از سیمین به زودی اعلام خواهد شد.

در پایان و خطاب به دولت کودتا: در صورتی که حتی یک سالن از تعداد سالن های فیلم جدایی نادر از سیمین کم شود این طرح را برای تمام سالن ها و تمام فیلم ها گسترش د گسترش خواهیم داد.
ما پیروزیم

مبارزه تعطیلی ندارد…
----------------------------------------------------------


سینماهای محل اکران فیلم
تهران:
سینما استقلال- بالاتر از میدان ولیعصر- 88903942
سینما ايران، خیابان شریعتی روبروی بهارشیراز- 77538711
سینما بهمن - میدان انقلاب - 66419882
سینما پارس - میدان انقلاب -66926953
سینما پایتخت - میدان هفت تیر ابتدای مفتح شمالی -88312631
سینما پرديس زندگي - بزرگراه کاشانی - بلوار اباذر 44004800
سینما پرديس ملت- اتوبان نیایش - روبروی کردستان
سینما پردیس آزادی - خیابان بهشتی نبش وزرا
سینما پردیس شکوفه (ملت) - میدان شهدا - 33512701
سینما عصر جديد - خیابان طالقانی نبش وصال - 88968448
سینما فرهنگ - شریعتی - بالاتراز خیابان دولت - 22601205
سینما فلسطین - میدان فلسطین - 66965373
سینما ماندانا - خیابان دماوند - اول سی متری نارمک - 77410982
سینما مرکزي - میدان انقلاب - 66928686
سینما کارون - رودکی نرسیده به چهارراه دامپرشکی - 66885047
سینما آستارا- تجریش - خیابان شهرداری-۲۲۷۱۲۹۶۶ ,۲۲۷۱۴۰۲۲
اریکه ایرانیان-شهرک غرب، بلوار فرحزادی، نبش ارغوان غربی- ۲۲۳۷۰۰۰۱-۵ ، داخلي ۱
سینما جوان- شریعتی ، بالاتر از پل صدر ، مجتمع چمران- ۲۲۲۰۳۰۳۱
موزه سینما- خیابان ولیعصر ، بالاتر از سه راه زعفرانیه ، نرسیده به میدان تجریش ، باغ فردوس-9-22705005 و 5-22725880
پردیس زندگی- بزرگراه کاشانی - بلوار اباذر- ۴۴۰۰۴۸۰۰
کرج:
سینما ساویز – گوهردشت- 4437353
تبریز:
سینما فلسطین
اصفهان:
سینما ساحل: میدان انقلاب- 2226188
اراک:
سینما فرهنگ- میدان شهدا- 2223756
قزوین:
سینما بهمن -بلوار مدرس روبروی بوستان ملت – 2245113
اهواز:
سینما اکسین - خیابان شریعتی نبش کافی 2225518
سینما هلال - کیانپارس جنب پل لشگر 3330662
بوشهر:
سینما کانون-میدان قدس
مشهد :
سینما آفريقا - میدان تقی آباد 8597454
سینما سیمرغ: قاسم آباد -میدان مادر
احتمالا اکران این فیلم در سینما پیروزی و هویزه نیز آغاز شده است.
فردوس:
سینما قدس - 2223260
شیراز:
سینما پیام- چهارراه زند، جنب پاساژ كاخ نور 2301416-0711
سینما سعدی- خيابان قصرالدشت، چهارراه سينما سعدي – 2330791
رشت:
سینما میرزا کوچک خان، خیابان اعلم الهدی
احتمالا اکران فیلم در سینما سپیدرود نیز آغاز شده است..
ماهشهر:
سینما میلاد نور


"

۱۳۹۰ فروردین ۱, دوشنبه

صد سال سیاه برنگردی ای سال

علیرغم اظهار نظر بسیاری از دوستان سبزاندیش در خصوص برگزاری مراسم نوروز نمیدانم چرا هرچه میکنم عیدم نمیاد، خصوصا از دیشب که آخرین پست فاطمه شمس رو در غربت خوندم،وخبر ملاقات چند دقیقه ای بهار هدایت با همسرش پس از 3 ماه ممنوع الملاقاتی و 320 روز از آخرین ملاقات حضوری اعصابم بد جوری خرده، یاد شعرقدیمی علی معلم افتادم" بی درد مردم ما خدا بی درد مردم ،نامرد مردم ما خدا نامرد مردم، از پا حسین افتاد و ما بر پای بودیم، زینب اسیری رفت و ما بر جای بودیم.....  ".
عید ما وقتی است که همه زندانیان بیگناه سیاسی آزاد شده و دست در دست عزیزانشان بر سر سفره هفت سین بنشینند، عید ما وقتی است که میر ما فارغ از حصر و بند باشد، عید ما وقتی است که با تحمیق و دروغ ملت ما را به بازی جهل وفریب نگیرند.......

۱۳۸۹ اسفند ۲۸, شنبه

فرزندان میرحسین و کروبی: بهار که بیاید نه ظلم می ماند و نه زنجیر

فرزندان میرحسین موسوی و مهدی کروبی در آستانه سال جدید با صدور پیامی خطاب به همراهان، هم‌دردان و یاوران سبز، تاکید کردند که همه ما شکفتن رنگارنگ شکوفه ها را خواهیم دید. رویش ناگزیر جوانه ها که سرزمینمان را سبز خواهد کرد.
آنها همچنین در پیام تبریک نوروزی خود نوشته‌اند: تسلای دلهای دردمند و نگران ما در لحظات تحویل سال، حضور گرم شما در قلبهای ماست. آن حس پرشکوه و غرورانگیزی در چشم و جان پرشرر والدینمان است که همچون همه فرزندان پاکشان در کشور، ایستاده اند. آرزو داشته و دارند آزاده باشند و ایستاده بمیرند. اینک هرچند درهای دیدار و تماس به ناحق به روی آنها بسته شد، اما هزار پنجره نورانی دعای شما و ما به روی آنها گشوده گشت.

فرزندان موسوی و کروبی همچنین در پیام خود، از زندانیان و شهدای جنبش سبز یاد کرده‌اند.

به گزارش کلمه متن کامل پیام نوروزی فرزندان میرحسین و کروبی به شرح زیر است:

به امید، نام و یاد خدا

ما بی‌غمان مست دل از دست داده‌ایم همراز عشق و همنفس جام باده‌ایم

برما بسی کمان ملامت کشیده‌اند تا کار خود ز ابروی جانان گشاده‌ایم

ای گل تو دوش داغ صبوحی کشیده‌ای ما آن شقایقیم که با داغ زاده‌ایم

همراهان، هم دردان، یاوران ما

سال ۱۳۸۹ به پایان رسید، سال صبر و استقامت، سال پشت در ایستادن‌ها و انتظار کشیدن‌ها، سال دلنگرانی برای عزیزی در بند، گم گشته‌ای را جستن و هروله‌ای از درزندانی به در زندانی دیگر کردن.

سالی حماسی بود برای همه ما. سالیکه، روزگارمان نیز، به اشک نشست از سوگ فرزندان و برادران و خواهرانی که خونشان جان سبزمان را سرخ کرد و سنگینی غبار ابهام‌هایمان را تطهیر.

خاطره سال ۸۹ طعم تلخ زمستان طولانی و سرد است که با ایستادگی پدران و مادران و ایستاده جان سپردن همرزمانمان رنگ و بویی دگر گرفت.

هفت سین ما امسال کنار آب و آیینه و قرآن و سبزه و گلی به یاد همه همپیمانان و همرزمان، مزین به عکس والدینمان نیز هست، که چون انبوه یاران خویش، زن و مرد و پیر و جوانی که لحظه‌های بهار شدن این سرما را پشت درهای فراق و می‌له‌های جدایی می‌گذرانند یا به جور قدرت پرستان (فرعون پرستان) خشم آیین، خفته و گلگون کفن در تیره خاک‌های سردند. اما بهار می‌آید و زمین می‌گردد و باران خواهد بارید و ترنم لطیفش زمانه رویش را باور پذیر خواهد کرد. پایان زمستان زندان وبند، دشنام و افترا، اتهام و بازجویی، تهدید و تفتیش و شکستن قلم و زنجیر کردن اندیشه‌ها را بهار مهر و ایمان وعشق و صلح و نور و پاکی، به خاطرات دورسرزمینمان بدل خواهد کرد.

چه استوار و پرغرور ایستاده‌ای ایران! هرچند خسته و رنجور از تازیانه‌های تاریخ. ای سرزمین امیرکبیر بزرگ با رگهای بریده! خاک ستارخان و باقرخان و دیگر آزادیخواهان نامدار! ایرانِ مصدقی دشنام شنیده و تبعید کشیده و غل و زنجیر برشانه‌های توانایش دیده و خمینی های حبس و تبعید کشیده، ایران جوانان خداجوی جانباخته در جبهه‌ها که مرز‌ها را به جان و خون پاس داشته. سرزمین سرداران وسربداران خونین بال!

وطن! فراموش کن فریادهای مرگ خواهی و نفرت برای یارانت را در خانه ملتت! پرتاب سنگ و تیر و دشنام نوشتن وگفتن به ساکنین و در و دیوار خانه مردی که تنها جرمش هویدا کردن اسرار فجایع زندان‌ها بود و افتخار بزرگش عزیز داشتن فرزندان شهید چو جان خویشتن. سالهای سال مرامش نواختن نوای دوستی در بلوای اختلاف افکنان و جسم و جانش زخمی شلاق‌های بیرحم ظالمان بود. بانویی شجاع که سالهای سال زخم و عفونت بدنهای مجروحان وجانبازان مظلوم شیمیایی را زینب وار پرستار و همدم دلهای مجروح فرزندان شهید بود. کاش می‌شد فراموش کنی پاسخ دردناک حرمت شکنان بی‌درد را به روزهای بیتابی و شبهای بی‌خوابی مردی را که به عشق ذره ذره وجود تو‌ای وطن خود و جان و روحش را درهزارتوی کوههای سربرکشیده غرب کشور و دشتهای تبدار و زخمی جنوب گم کرده بود و در نگاه سبزش تنها آینده روشن تو ثبت می‌شد. که امین و دلنگران فرهنگ غریب مانده وبه یغما رفته کشور بود ویا زنی را که گویی عهدی داشت با خود که شمع وار بسوزد و فضای دانش و علم را روشن کند و درد همنوع را برجان خویش ببرد و مهر بورزد و مهر را لطیف و پاک ومحکم به دنیای سیاست بپیوندد. از یاد ببر ننگ حبس و حصر و ربودن پدر و مادرانمان را که تنها جرمشان ایستادگی بر خواست مطابق با سرشت آدمی و خلقت الهی، آزادی بود!

برادران خواهران ما

تسلای دلهای دردمند و نگران ما در لحظات تحویل سال حضور گرم شما در قلبهای ماست. آن حس پرشکوه و غرور انگیزی در چشم و جان پرشرر والدینمان است که همچون همه فرزندان پاکشان درکشور، ایستاده‌اند. آرزو داشته و دارند آزاده باشند و ایستاده بمیرند. اینک هرچند درهای دیدار و تماس به ناحق به روی آن‌ها بسته شد اما هزار پنجره نورانی دعا ی شما و ما به روی آن‌ها گشوده گشت. خداوندا شکرت هزارن هزار بار شکرت به آنکه مارا در ایران و در آغوش پر از حق و عدالت و ایمان و صداقت چنین پدران و مادرانی پروراندی.

این سال به پایان می‌رسد همچون تمام سال‌های بدی که رنگ خون داشت اما بهارش سبز بود.

این زمستان جان سخت، اما، یادمان داد چگونه می‌توان با صبری زیبا و ایمانی راسخ و استقامت کنار پدران و مادران، کنار یاران و هموطنان ایستاد. به ما آموخت که گرمای دلهای پرمحبت ازفرسنگ‌ها دور یا نزدیک چه سان امید سبزمان را به فرداهای دور دست روشن آبیاری می‌کند. اندوخته و تجربیاتی که تا پیروزی نهایی همراه‌مان خواهد بود. این سرمای سیاه که می‌رود نه ظلم می‌ماند و نه زنجیر. زمستان که می‌رود کرامت غبار آلوده انسانیمان را از غبار خواهیم زدود. می‌دانیم که در ‌‌نهایت فروردین لطیف خواهد آمد، در این همهمه لطف و شور و سرمستی آوای پرندگان را بیرون از بند می‌له‌ها خواهیم شنید که پرندگان آزادند و در این بزم پرامید همه ما شکفتن رنگارنگ شکوفه‌ها را خواهیم دید. رویش ناگزیر جوانه‌ها که سرزمینمان را سبز خواهد کرد.

خداوندا حال ما را، دوستدارانت و سرزمین پارسایان را همان گونه که خود می‌پسندی بهتر کن که به راستی تو حقی و یاری دهنده تمام حق جویان این سرزمین.

منصور عشقم و ترسم که عاقبت این پایداریم، بکشاند به پای دار

منصور وار اگر ببرندم به پای دار مردانه جان دهم که جهان نیست پایدار

فرزندان موسوی و کروبی
"

با این روند، از انقلاب چه می‌ماند؟

متن بیانیه اخیر ابوالفضل فاتح :

به گزارش کلمه متن کامل یادداشت ابوالفضل فاتح به شرح زیر است:

حصر آقایان موسوی و کروبی، حذف هاشمی و هتک خاتمی رخدادی مردود، بسیار تلخ و نگران کننده است و اگرچه بر مبنای آموزه های دینی (لا یکلف الله نفسا الا وسعها) قرار گرفتن در چنین موقعیتی، مسئولیت رااز عهده ی این شخصیت های ریشه دار انقلاب رفع می کند، اما اشتباهی استراتژیک، تاریخی و نافرجام است که به دلایل روشن، متاسفانه زیان نهایی آن متوجه کشور، نظام و انقلاب عزیزمان خواهد شد. افزون بر آن نگرانی های جدی نسبت به نوع رفتار مدعیان، با دو شخصیت محصور و همسرانشان وجود دارد، چرا که روایت درنوردیدن مرزهای اخلاق و قانون در حبس و حصر، روایتی متواتر و معتنابه است.

ما را چه شده است دو دهه پس از رحلت امام عظیم الشان، خیل کسانی که محضر ایشان را درک کرده و مشمول تایید و تکریم خاص ایشان بوده اند در معرض تعدی بی رحمانه ی کسانی می بینیم که در تاریخ انقلاب کمتر نام و نشانی از آنان یافته و عموما سهامداری قدرت بارزترین خصلت و حیف و میل سرمایه های معنوی و مادی وجه اشتراکشان است. طرفه آنکه رفتار حذفی با این شخصیت ها دارای ماهیت یکسان و از یک ماخذ بوده است، ولو مشی متفاوت داشته اند. چنانکه تفاوت مشی موسوی و کروبی و خاتمی و هاشمی و بیت حضرت امام و مراجع گرانقدر تقلید از حضرات آیات صانعی تا موسوی اردبیلی و حتی وحید خراسانی و جوادی آملی در قبال قضایای کشور، تاثیری در این حذف و هتک ها نداشته است. این واقعیت ها، نشان از طرح و برنامه ای هدفمند می دهد که گویا قضایای یکی دو سال اخیر بهانه ای بیش نبوده است. اگر خدای ناکرده یاران امام چنان که مدعیان زشت گفتاراقامه می کنند، عموما خائن و منحرفند، چه استبعادی وجود دارد که دیگران به همین سیاق، حواریون امروز را خائن تر و منحرفتر نخوانند؟ و این گونه چه خواهد ماند؟

همین یکی دو دهه، گواهی می دهد که تفکر خط امام در قیاس با جریان مدعی، به رغم تمامی ناملایمات و سیلی ها ی ناجوانمردانه ای که خورده است، در صیانت از یادگارهای ارزشمند سیاسی و مذهبی امام بیشتر در نقش همان مادری بوده که برای سلامت فرزند، از خود گذشته و دایه ی مدعی را تحمل نموده است. چه بسا پروژه، پروژه ی خمینی زدایی و محو تفکر علاقمند و حساس به سمبل ها و میراث آن یگانه است. براستی هدف از چهره ی تحریف شده و خشنی که عامدانه در رسانه های رسمی از ایشان ترسیم می کنند چیست؟ پاسخ روشن است. آنان دریافته اند که امام احیاگر حق حاکمیت ملی و مردمسالاری در پیوند با اسلام عزیز در ایران بود و مادام که تفسیر امام از حقوق سیاسی و اجتماعی مردم در اسلام، الگوی مردمان شریف نسل امروز باشد، ظلم و آپارتاید سیاسی به نام و در لوای دین ممکن نخواهد بود. از این رو مراقبت هوشمندانه از ترفند ها و غفلت هایی که می تواند این میراث گرانقدر را ربوده یا آسیب رساند، یک ضرورت است و البته این به مفهوم بسته بودن باب اجتهاد و لحاظ نکردن واقعیت ها ی زمانه نیست که او خود استاد بی نظیر اجتهاد با لحاظ عناصر زمان و مکان بود.

در این حال، اگر به اصول بنیادی و مردم دارانه ی انقلاب وفاداری می شد، سی و دو سال پس از واقعه، به جای آنکه قدرت نظام را در میدان واقعی نقد و حضور آحاد مردم محک بزنیم، در حصر و هتک پیشکسوتان انقلاب و رهبران منتقدان و معترضان داخلی به رخ نمی کشیدیم؟ در قضاوت تاریخ، افتخار از آن کسانی است که منتقدان خود را به بند و حصر کشیدند یا از آن کسانی است که در حضور و جولان منتقدان بر اریکه ی انتخاب آزاد مردم نشسته و بر آگاهی و کارآمدی تکیه نموده اند؟ به یاد دارم زمانی پس از تهاجم همه جانبه ی جریانی با بهره گیری از امکانات وسیع رسانه ای به شخصیت آقایان میرحسین موسوی و کروبی، مهندس در مضمونی می گفت “گیریم که منتقدان و معترضان را منکوب نمودند، با واقعیت ها چه می کنند؟ چرا به جای گسیل امکانات کشور برای هجو و هتک منتقدان، سرمایه ها صرف عدالت، کارآمدی و قانون گرایی نمی شود تا مردم دلهایشان به سوی آنها مستقر گردد؟”.

مگر می شود نمایندگان میلیونها تن از مردم نه در نظام سیاسی حضوری داشته، و نه در فضای عمومی برخوردار از حقی و حزبی و رسانه ای باشند و نه حتی در حوزه ی خصوصی، چندان امکان ابراز عقیده و نظری فراهم باشد، و عمده ی امکانات سیاسی و اقتصادی مصروف تحمیل گروه و جریانی خاص به کشور شود و بزرگترین پروژه های اقتصادی در برابر چشم حیرت زده ی مردم غنیمت گرفته و نفتی ترین قراردادهای تاریخ کشور بی اطلاع مجلس با بیگانه امضا شود… و با این همه اگر کسی دم به انتقاد برآورد او را به عناد و خیانت متهم کرده و آنگاه متوقع بود که کشور به قانقاریای سیاسی و اقتصادی مبتلا نشود؟ مگر می شود معدل سواد و درک عمومی ملتی از معدل بینش و سواد بسیاری از دست اندرکارانش بالاتر باشد و همان معدود شخصیت هایی که شمار اندکی را در تراز آنان در دوران صد ساله ی اخیر می توان سراغ گرفت را نیز به انزوا کشید و در ازای آن کوته بین ترین افراد را بر سرنوشت انتخابات و امنیت ملک و ملت مستولی کرد و انتظار کمتر چالشی را نداشت؟ مگر می شود در لابراتوارهای دروغ، صبح تا شام دروغپردازی کرد و برای هر حرکت آنان که نمی پسندیم، عده ای را کفن پوشاند و حتی از تار موی دختری در خیابان نگذشت ولکن بر هر چه دوستان می کنند از بدعت و بی قانونی و تعدی و تخطی تا کشف حجاب در مرکز سیاست مدعیان دینداری، چشم پوشاند و نگران بغض ها نبود؟

متاسفانه سالهاست این کاستی ها جدی گرفته نمی شوند. یک سو مصائب پیش گفته است و هاضمه ی ضعیف و بلوغ نایافتگی سیاستمداران و شکاف معنی دار با دانسته ها و خواسته های مردم و یک سو کیان کشور و اساس نظام و انقلاب که عزیزند و محصول خون شهیدان و مجاهدت های چند صد ساله. یک سو مطالبات به حق است و ناشنوایی متصدیان و یک سو طمع مطرودان و بیگانگان. این همه شرایط فعلی را از پیچیدگی های غامضی برخوردار نموده که تحلیل آن دشوار و برون رفت از آن در آینده ی نزدیک را دشوارتر می نماید. اما مسجل است هر حرکتی می بایست با در نظر گرفتن محدودیتها، حیثیات و آینده ی این عناصر طراحی و برنامه ریزی شود.

در دوران فعلی که شرایط “بغض های فروخفته” و “استخوان در گلو”، خیل عظیمی از دلسوزان را در بر گرفته و مرزها آمیخته شده است، ضرورت دارد هر کس هر جا که هست و هر کس که نفوذ و قدرت بیشتری دارد، چه در میان مسئولان و چه در میان منتقدان، مراقبت کند اوضاع پیچیده تر از وضع فعلی نشود و بر مصائب افزون نگردد تا خدای نا کرده با خطا یا تدبیر غلط یا اقدامی افراطی و خطرناک، مسائل و دشواریها به مرحله ی بی بازگشت نرسند. آنچه در منطقه می گذرد، قابل شمول، تعمیم و بازتولید در ایران نیست. چرا که ۳۲ سال از آن مرحله گذشته ایم و برای دشواریهایمان نیازمند راه حل دیگری هستیم. اما منطقه و خیزش حق تعیین سرنوشت، آموزه های فراوان برای همگان دارد، اگر اهل عبرت باشیم.

به یاد دارم آن زمان که در نوشته ای سخن از گفت و گوی ملی به میان آمد، هم نادرست ترجمه شد و هم پاسخ درخوری نیافت. بسیاری، از متصدیان امور گرفته تا جریانات اپوزوسیون خارج کشور به آن تاختند. با این وجود، امروز نیز همچون گذشته به رغم همه ی دشواریها و فرصت سوزیها، معقول ترین راه ترمیم برای برون رفت از وضعیت دشوار و سرمایه سوز فعلی، پرهیز از دو گانه ی ظلم و استیلا طلبی حکومتی از یک سو و رادیکالیسم ساختارشکنانه و خشونت طلب از سوی دیگر به همراه تن دادن به اصلاحات مرحله ای، نظام مند و صبورانه با تکیه بر قانون اساسی و ارزشهای بنیادی متبلور در شعار اصولی و همچنان ضروری “استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی” در یکایک حرکتها و رویکردهاست. گفت و گو و مفاهمه ی ملی نیز در صورت وفاداری به مبانی یاد شده در همین چارچوب قابل ارزیابی است.


گرچه تجربه ها جز این می گوید و به سنت معمول شنیده نمی شود،اما چه می توان کرد که چراغ امید را نمی توان و نباید خاموش کرد، لذا به نهیب درد و امید اصلاح عرض می شود، کرامت انسانی که وجه همت قرآن محمدی (ص) و سیاق عملی ائمه ی اطهار (علیهم السلام) است، شامل عموم انسان می شود که یا برادرند یا برابر، چه رسد به پاسداشت حق بزرگان و السابقون. هیچ کس نمی تواند هتاکی غیر اخلاقی و ناجوانمردی سیاسی را چه به تلویح و چه به تصریح در حق هیچ کس روا دارد یا حرمت ها را بشکند. همین طور شایسته است در آستانه ی نوروز که پیام آور تدبر و تحول است، سیاست حصر و هتک و زندان به سیاست پذیرش حق انتقاد، ابراز نظر و حتی “تخطئه که موهبت الهی است”، تغییر یابد و با پایان این سیاست عسر و حرج، نه تنها خانواده های بسیاری از نگرانی رهایی یابند بلکه لوازم به رسمیت شناختن حق همزیستی ملی، مذهبی و سیاسی توسعه یابد.


کشور نیازمند اصلاح است. و هدف، اصلاح رویه های نا صواب. رویکرداصلاحی، مرام، مرز ، شعار و اخلاق خود را می طلبد و نمی تواند با غیر اصلاح آمیخته گردد. خوشا کسانی که مرزها را حفظ وبا حفظ مرزهاافتخار اصلاح را به نام خود ثبت کنند.
"

۱۳۸۹ اسفند ۲۷, جمعه

بترسید از روزی که یک انفجار حاصل شود

کلمه: بیست و نه سال پیش، بنیانگذار جمهوری اسلامی هشداری را به مسئولان رده‌بالای نظام اعلام کرد که هنوز هم شنیدنی است.
امام خمینی (س) در ملاقاتی که در روز ششم خردادماه ۱۳۶۰ با نمایندگان مجلس شورای اسلامی داشت، بر لزوم پرهیز از قدرت‌طلبی و پایبندی همه به خصوص مسئولان به قانون اساسی تاکید کرد و هشدار داد که اگر ۲۲ بهمن دیگری فرا برسد، انفجاری حاصل می‌شود که فاتحه‌ی همه‌ی مسئولان نظام را می‌خواند!
این سخنان در صحیفه امام؛ ج ۱۴، ص ۳۷۹-۳۸۰ منتشر شده و سایت جماران نیز چندی پیش فایل صوتی آن را منتشر کرده بود.
فایل صوتی این سخنرانی را در زیر می‌توانید بشنوید یا دریافت کنید، و متن قسمتی از سخنان ایشان آن هم در ادامه می‌آید.
جهت دریافت فایل صوتی اینجا کلیک نمایید.
چنانچه در دریافت فایل مشکل دارید ابتدا بر روی لینک دانلود کلیک راست نمایید و از منوی باز شده گزینه “Save Link as” در مرورگر های فایرفاکس و کروم و “Save as target” در اینترنت اکسپلورر را انتخاب کنید.
قسمتی از سخنان امام خمینی(ره) در دیدار با نمایندگان مجلس در ۶ خرداد ۶۰
همه می خواهند تمام این قدرت چی چی. آخر من نمی فهمم چه قدرتی الان درکار هست! خوب، محمدرضا اگر دنبال این مسائل می رفت مطلبی بود، برای اینکه یک قدرتی بود – قدرت شیطانی بود – کسی حق نداشت یک کلمه بگوید؛ اما امروز که بقال سرمحله می آید و می گوید که برادر نخست وزیر اینجا این کار درست نیست، برادررئیس جمهور این کار درست نیست، این دیگر قدرتی نیست. یک برادری است، یک دسته برادرند، یک دسته شان شانسشان آورده است آنجا نشسته اند؛ یک دسته بیچاره هم برای اینها سینه می زنند! قدرت نیست که ما حالا برای یک قدرتی بیاییم. اینهاتلبیسات ابلیس است که بر ما غلبه کرده است.
این تلبیسات ابلیسی را چنانچه مسامحه کنید، شما را به جهنم می فرستد! در همین دنیا هم به تباهی می کشد. در همین دنیا ایستاده است این تلبیس نفسانی و این شیطان نفس ایستاده است تا آنجایی که همه چیز دنیا را به باد فنا بدهد. هیتلر حاضر بود تمام بشر از بین برود، و خودش در آن قدرت همان آلمان باقی باشد. آن نژاد بالاتر و این چیزی که در مغز هیتلر بود در مغز همه شما هست! خودتان غفلت کرده اید. در مغز همه این مطلب هست که همه بروند و من باشم! تا نروید سراغ اینکه یک انصافی در کار باشد، یک توجهی به خدا در کار باشد. یک حسابی در کارباشد، که خودتان از خودتان حساب بکشید که من امروز می خواهم چه بکنم، می خواهم همه مملکت ایران را به هم بزنم برای اینکه من باشم و هیچ کس نباشد نه، همه باشید، وهمه هم حفظ کنید مملکت را. همه باشید، و همه روی قانون عمل بکنید قانون اساسی راباز کنید، و هر کس مرز و حد خودش را تعیین کند. به ملت هم بگویند که قانون اساسی مابرای دولت این را وظیفه کرده است ؛ برای رئیس جمهور این را؛ برای مجلس این را؛برای فرض کنید فلان کار برای ارتش این را. برای همه وظیفه معین کرده است. به مردم بگویند در قانون اساسی که شما رای دادید برایش، وظیفه ما این است.
در لفظ فقط نباشد، و در واقع خلاف. واقعا سر فرود بیاورید به قانون ؛ و واقعا سر فرود بیاورید به اسلام. لفظ را همه می گویند. شاید شیطان را هم ازش بپرسند، می گوید من انقلابی هستم! امروز همه انقلابی هستند! امروز همه دلسوز برای ملت هستند! امروز دعوای اینکه ماهمه جنگ هم رفته ایم – و شما دیدید که یک دسته نوشته اند که ما از اول در جنگ چه بودیم – گفته اند. خوب، من هم می توانم بگویم من در صف اول جنگ دارم جنگ می کنم، ولی اینجا افتادم همینطور.
باید به حسب واقع، به حسب انصاف، به حسب وجدان، این مردمی که شماها را روی کار آورده اند، این مردم زاغه نشین که شماها را روی مسند نشانده اند ملاحظه آنها را بکنید، و این جمهوری را تضعیفش نکنید. بترسید از آن روزی که مردم بفهمند در باطن ذات شما چیست، و یک انفجار حاصل بشود.
از آن روز بترسید که ممکن است یکی از “ایام الله ” – خدای نخواسته – باز پیدا بشود. و آن روز دیگر قضیه این نیست که برگردیم به ۲۲ بهمن، قضیه این است که فاتحه همه ما را می خوانند!
جهت دریافت فایل صوتی اینجا کلیک نمایید.
چنانچه در دریافت فایل مشکل دارید ابتدا بر روی لینک دانلود کلیک راست نمایید و از منوی باز شده گزینه “Save Link as” در مرورگر های فایرفاکس و کروم و “Save as target” در اینترنت اکسپلورر را انتخاب کنید.
"

۱۳۸۹ اسفند ۲۵, چهارشنبه

طنز رسانه میلی

امروز 25 اسفنداخبار رادیو گفت نتیجه بررسی دیوان محاسبات مجلس اینست که دولت 28 درصد موارد بودجه سال 89 را دقیقا و بدون انحراف از قانون هزینه کرده است!!!! واقعا مسخره تر از این رسانه خبری و دولت در دنیا یافت میشود؟ کافی است با کسر 100 درصد از 28 درصد میزان انحراف دولت از قانون بودجه را حساب کنیم یعنی 72 درصد انحراف!!!!


۱۳۸۹ اسفند ۲۲, یکشنبه

گزارش فرزندان رهنورد و میرحسین به ملت از ملاقات سه شنبه با پدر و مادر



نزدیک به یک ماه پس از بازداشت مهندس میرحسین موسوی و همسرش، زهرا رهنورد، فرزندان آنها در نامه‌ای خطاب به مردم، ضمن تشکر از همراهی آنها، از دیداری که سه شنبه گذشته با پدر و مادرشان داشته‌اند، خبر دادند و تاکید کردند که انگیزه‌ها و دلایل پنهان و آشکار و استفاده‌های احتمالی از این دیدار برنامه‌ریزی‌شده، هرچه باشد، اجبار زندانبانان برای تن دادن به این ملاقات، پیروزی بزرگی برای مردم ایران است. آنها در عین حال بر غیر قانونی بودن این حصر و محدودیتهای اعمال شده تاکید کردند.

به گزارش کلمه، فرزندان میرحسین و رهنورد در این نامه تصریح کرده‌اند که ملاقاتشان با پدر و مادر تحت کنترل شدید امنیتی و همراه با جلوگیری از طرح مسائل سیاسی بوده، و در عین حال به درخواست غیر قابل قبول نیروهای امنیتی برای سکوت درباره‌ی این ملاقات اشاره کرده‌اند. آنها در عین حال با تاکید بر اینکه نزدیک دو سال است که دوشادوش مردم این راه را پیموده‌اند، اعلام کردند که وظیفه‌ی خود می‌دانند مردم را نیز در جریان این ملاقات قرار دهند و معتقدند سکوت بیش از این در این باره به صلاح نیست.

به گزارش کلمه، متن کامل نامه فرزندان میرحسین و رهنورد خطاب به ملت به شرح زیر است:

دوستان، هم اندیشان و یاران عزیز ما

پیش از هرچیز نگرانی، دلسوزی همراهی و پرس و جوهای شما را قدر می دانیم و سپاسگزار مهربانی و بزرگواری های شماییم.

اکنون که این نامه را به شما می نگاریم از حصر والدین ما نزدیک به یک ماه می گذرد. در این یک ماه برای ما مشخص نبود که آنها روزگار خود را کجا وچگونه می گذرانند. اکنون هم برایمان مهم نیست آنها زندانی خانه بن بست اختر در پاستورند یا در حشمتیه، یا در خانه امنی در دماوند یا هرجای دیگر. مهمتر این است که زندان مختصات و تعریفاتی دارد و آن قطع ارتباط کامل اسیر از فضای بیرون است، زندان را نیروهای مسلح در دست دارند.

پس از هفته ها بی خبری مطلق، روز سه شنبه مورخ ۸۹/۱۲/۱۷ طی تماس های جداگانه تلفنی مقامهای امنیتی با خاله و عمویمان، آنها جهت توضیحات احضار شدند. اتفاقی مشابه برای تنها یکی از ما دختران نیز افتاد. در این ملاقاتهای امنیتی، گفته شد که امکان دیدار با والدین برای تنها او ممکن شده است. به خاله و عمو نیز این پشنهاد ارائه می شود که مورد قبول قرار نمی گیرد. پیشنهادی، هم شک برانگیز بود و هم خوشایند. به راستی بعد از اینهمه شایعات دردناک کدام دختریست که بتواند پس از اینهمه تلخی فراق از پدر و مادر دربرابر این پیشنهاد هرچند مشکوک مقاومت نماید. گل هم با اصرار آنها خریده شد وعازم دیدن پدر و مادر شدیم.

بعد از گرفتن قول و قرار و تاکید بر مطرح نکردن مباحث سیاسی وارد خانه ای که در پاستور بود شده و پس از گذشتن از حیاط این خانه که پر از نیروهای امنیتی و ونی با شیشه های سیاه بود وارد تنها اتاق خانه شدیم. پدر و مادر را که مشخص بود که از این ملاقات بی خبر بودند با هیجانی غیر قابل وصف در آغوش کشیدیم. همان صورت مهربان و پراز لطف پدر.همان آرامش ناشی از حضور مادر.

آزار دهنده تر از ده جفت چشم نیروهای امنیتی که از دیوار شیشه ای مارا زیر نظر داشتند، فرد امنیتی بود که حق به جانب و گویی که جزوی از اعضای خانواده است میان ما نشسته بود و با اظهار نظرها ادامه حرفها را به دلخواه خود خاتمه می داد.

در این ملاقات کوتاه امنیتی نکات قابل توجهی وجود داشت. یکی ضیافت شاهانه ای بود که با میزی پر از میوه وچای و نوشیدنیهای متنوع صورت گرفته بود و این نگرانی را القا می نمود که به احتمال قریب یقین برای مقصودی تبلیغاتی آماده شده.

پدر با حساسیت ویژه ای تاکید کرد که روز بیست و پنجم بهمن، یعنی آغاز بی خبری ما از آنها در یورش ماموران امنیتی به خانه بسیاری از اسناد و مدارک دوران نخست وزیری که نمی بایست جز دست ایشان باشد به همراه حجم قابل ملاحظه ای از اوراق و کتاب ها وسی دی ها مادرم که محصول یک عمر تلاش و تدریس در دانشگاه های هنری بوده است ضبط گردیده است. در این یورش شخصی ترین اشیا خانه از جمله آلبوم های شخصی نیز مورد بازرسی قرار گرفت. اما با این همه مطمئن شدیم که پدر و مادر جدی تر از گذشته بر عهد خود با مردم وفادارند.

پس از اتمام این ملاقات محدود و غیر طبیعی از ما مصرانه خواسته شد که در این باره کاملا سکوت کنیم. فشار نیروهای امنیتی برای مسکوت نگه داشتن این موضوع برای ما ابهام برانگیز است. انگیزه ها و دلایل پنهان و آشکار و استفاده های احتمالی از آن هر چه باشد اجبار زندانبانان برای تن دادن به این ملاقات پیروزی بزرگی برای مردم ایران است. ما همچنان بر غیر قانونی بودن این حصر و محدودیتهای اعمال شده تاکید داریم. ما نزدیک دو سال است که دوشادوش هم این راه را پیموده ونگاه امیدوار خود را به فرداهای روشن سبز دوخته ایم از این رو وظیفه خود دانستیم که شما خواهران و برادران عزیز را نیز در جریان این ملاقات قرار دهیم و سکوت در مورد این ملاقات را بیش از این صلاح ندانستیم. ما خواستار رفع فوری این محدودیتهای غیر قانونی برای پدر و مادرمان، خانواده بزرگوار و محترم کروبی و تمام بیگناهان دربندیم و در کنار مردم ایران برای تحقق این خواست قانونی پایداری خواهیم کرد. ما هرگونه اطلاع و خبر جدید را همچون پدرمان از طریق سایت کلمه در زمان های مقتضی به اطلاع ملت شریفمان خواهیم رساند.

به امید آزادی تمام پرندگان از کنج قفس های بی نام و بازگشتشان به آغوش خانه و خانواده

فرزندان میرحسین موسوی و زهرا رهنورد
"

۱۳۸۹ اسفند ۱۷, سه‌شنبه

۱۳۸۹ اسفند ۱۴, شنبه

حراج شورت رئیس جمهور !

جای مهران مدیری خالی است, اگر امروز برره برقرار بود, یک شوی تمام عیار راه می انداخت که بیا و ببین, حراج شورت رئیس جمهور برره! شورت دوران جوانی, با آثاری از ازدواج با اجنه! (به تعبیر حجه الاسلام نقی پور فرد در برنامه این شبهای سیمای جمهوری اسلامی ایران) , شورت مامان دوز رئیس جمهور به مزایده گذاشته شد! رقابت تنگاتنگ اوباما و پوتین برای تصاحب شورت رئیس جمهور برره!, پوستری طراحی می کرد که ' یک شورت به قیمت یک میلیون دلار! ' , یک قسمت جذاب و زیبای سریال برره به مراسم مزایده شورت رئیس جمهور اختصاص می یافت! از شوخی بگذریم!

جدی عرض می کنم, آقایان اینجا را با برره اشتباه گرفته اند, مردم را خیلی کودن و احمق فرض کرده اند, هر کار ضد ارزش و خلافی را برای مطرح کردن خود انجام می دهند, مزایده و معامله و شویی راه انداختند و مردم را به بازی گرفتند,تا کاری خلاف ارزشهای اسلام و ائمه هدی را به نمایش بگذارند, نمی دانم چرا رهبری به این شومن ها هیچ نمی گوید! اگر این کار پسندیده است, چرا پیامبر صلوات الله علیه و آله و سلم مراسم مزایده برای اسب و شتر و عبا و عصای خویش راه نیانداخت؟ چرا ائمه هدی چنین نکردند, چرا امام چنین نکرد و چرا خود رهبر مثلاً چفیه اش را به مزایده نمی گذارد, می ترسد کمتر بخرند؟! این حرکات خلاف شرع و بیع باطل است و وجه آن نیز اکل مال بالباطل و شبهه ناک است و قابل اهداء برای امر خیر هم نیست, وقتی مالی به ثمن غیر واقعی فروخته شود و معامله غرری و غبن فاحش باشد, مالکیت در ثمن و مبیع حاصل نمی شود و بیع باطل است, حال یک جاهلی بیاید و مالش را تباه کند, عقلا و حاکم شرع وظیفه دارند, بطلان آن بیع را اعلام و ثمن را به خریدار عودت و برای خریدار سفیه باید قیم انتخاب کنند! و صد البته فروشنده را به عنوان کلاهبردار به محکمه معرفی نمایند!

اما من باور ندارم که خریدار خودرو و کاپشن احمدی نژاد سفیه و ابله باشند, می گویند: هر چه تبلیغ کردند که خارجی ها در مزایده شرکت کنند, به جایی نرسید و یک ابله سفیه خارجی پیدا نکردند که نقش خریدار را بازی کند, هر چند اگر یک خارجی این ماشین را می خرید, یقین دارم که ابله نبود و ده برابر مبلغ معامله را در قراردادهای دولتی جبران می کرد و این خرید نامعقول زمینه قراردادهای نامعقول میلیاردی بعدی می شد!

اما کسی که نقش خریدار را بازی کرده است و جرات ندارد خود را نشان دهد, خریدار ناشناسی که به سبک مافیا این خودروی اسقاطی را به قیمت 25 میلیارد ریال خریده است, کیست؟ چرا چهره این فرد خیر را نشان نمی دهید؟ چرا پرده نشین است؟ او هم ابله و سفیه نیست, او هم به دنبال منافع خویش است! باید سازمان بازرسی کل کشور, اسامی هیات مدیره, سهامداران و بستگان آنها را درآورد و تحقیق نماید که تا کنون چه قرار دادهایی این افراد با دولت نهم و دهم داشته اند, شاید صدها و هزاران برابر این مبلغ از کنار دولت نهم و دهم خورده باشند! و این کمترین خوش خدمتی به آقایان باشد!

از سوی دیگر هزینه های تبلیغات این مزایده و خبرهای آن که از رسانه ملی و رسانه های دولتی منتشر شد را بر مبنای تعرفه آگهی محاسبه کنید, لااقل ده برابر این مبلغ از بودجه بیت المال تبلیغ شده است, همان مبلغ را به مسکن مهر اختصاص می دادید, ده برابر خانه سازی می شد و احمدی نژاد هم سوار ماشین خودش بود و سوار ملت نمی شد!

باز هزینه حمل خودرو و اختصاص غرفه ای بزرگ به خودروی احمدی نژاد در نمایشگاه و هزینه های دولتی و تشریفات دیگر این خودرو, نیز کمی از قیمت آن ندارد, همین غرفه را به مرسدس بنز یا بی ام و یا تویوتا می دادند, یک میلیارد تومان اجاره غرفه می گرفتند و صرف مسکن مهر می کردند!

من اگر جای او بودم, خودروی 34 ساله ام را برای حفظ محیط زیست و جلو گیری از آلودگی هوا ( به عنوان خودروی فرسوده ) و ترویج فرهنگ گذشت از منافع فردی برای جمع, به یک اوراقچی میفروختم تا اوراقش کند و این خبر کوتاه را در روزهای بحران آلودگی هوای تهران منتشر می کردم! ' فلانی خودروی فرسوده اش را به خاطر سلامت مردم به اوراقچی سپرد!'

مسئله آخر, مشکلات روانی ایشان است, این اقدام نشان شخصیت نارسیسیستیک ( خود شیفته ) اوست, وگرنه هیچ سیاستمداری در دوره حیات خود چنین نکرده است, اگر صندلی به فروش می رسد, جزء آثار باستانی و تاریخ و تمدن یک کشور است, اگر چیزی متعلق به لویی چهاردهم بفروش می رسد, چون انقلابی در فرانسه شده است و نظام حکومتی به جمهوری تغییر پیدا کرده است و آنها به تاریخ پیوسته اند! اما بعید می دانم, حتی اگر احمدی نژاد به تاریخ بپیوندد, کسی چیزی از اموال او را بخرد! این نمایش بچه گانه را تمام کنید و به کار مردم برسید!

13 اسفند 1389 / مهدی خزعلی

-------------------------------------------------

۱۳۸۹ اسفند ۱۳, جمعه

مجمع محققین و مدرسین حوزه: تا دیر نشده حقوق شرعی و قانونی ملت را به رسمیت بشناسید

در ادامه واکنش های اعتراضی به اقدامات اخیر حاکمیت در برخورد با معترضان و تشدید فضای امنیتی و خفقان در کشور، مجمع مدرسین و محققین حوزه ی علمیه قم نیز با صدور بیانیه ای اعلام کرد: در کدام باور می گنجد که در جمهوری مزیّن به نام مبارک اسلام و در مجلسی که تحت نام اسلام برای شورا گرد آمده اند، نمایندگانی که مشروعیت خود را از رأی ملت می گیرند و سوگند خورده اند تا حافظ قانون باشند،در مقابل چشم جهانیان در مقام قاضی نشسته و بدون هیچ توجهی به شرع و اخلاق و قانون حکم مرگ صادر کنند؟!آن هم نه در مذاکره ای روشمند بلکه در ضمن هیاهو در صحن علنی مجلس.

به گزارش سایت این تشکل اصلاح طلب، در بیانیه فوق الذکر همچنین خاطرنشان شده است کدام تحلیلگر هوشمند سیاسی کشف کرده است که همه ی مسئولان طراز اول انقلاب، اکثر اعضای شورای انقلاب، سران دولت های سه دهه نخست انقلاب، یاران نزدیک بنیانگذار انقلاب و… همه خائن وطن فروش، خود باخته و یا فاسد بوده اند؟

متن بیانیه هشدار آمیز مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم به شرح زیر است:

بسم اله الرحمن الرحیم

یا ایها الذین آمنوا کونوا قوّامین بالقسط شهداء لله و لو علی انفسکم او الوالدین و الاقربین

ملت مسلمان و آزاده ی ایران در حالی که چهارمین دهه از حیات سیاسی خود در دوران نظام جمهوری اسلامی را تجربه می کند،که ندای استقلال طلبی و آزادی خواهی و استبداد ستیزی و اسلام گرایی سراسر منطقه را فراگرفته است.

خوشبختانه ملت بزرگ ایران چه در جریان مقابله با قراردادهای استعماری دوره ی قاجار و به رهبری زعمای عالیقدر شیعه و چه در جریان انقلاب مشروطه، با همراهی اقشار مختلف و پیشتازی روحانیت و چه در نهضت ملی شدن نفت با همراهی نیروهای مذهبی و ملیّون و چه در جریان انقلاب شکوهمند اسلامی با خیزش همه جانبه همۀ اقشار و طبقات ملت و راهبری هوشمندانه امام، پیشتاز و الگوی ملت های مسلمان بوده است و ثمره ی این پیشتازی این بوده است که ایران از اولین کشورهای منطقه است که حکومت مشروطه و قانونمدار در آن اعلام شده و از اولین کشورهای منطقه است که با سلطه و نفوذ استثمارگران مقابله نموده است.مستقل ترین کشور منطقه است که توانسته با ترکیب مبارک مردم سالاری با ارزش ها و اصول دین راهی برای زیست امروز انسان مسلمان ارائه دهد.

امید این بوده و هست که جمهوری اسلامی بزرگ راه رهایی همه ی کشورهای اسلامی از استعمار و استبداد و عقب ماندگی تلقی شده و الگوی حکومتی پیشرو،مردمی،مستقل،با ثبات و مقتدر در جهان اسلام باشد؛ و معنی صدور انقلاب از طریق ارائه ی فرهنگی متعالی که مورد اشاره ی بنیانگذار فقید انقلاب بود همین است.

آنچه این آرمان را تهدید و سینه های مشتاقان به آزادی و کرامت انسانی در فضای حکومت مردم سالار اسلامی را تنگ و تلاشگران و دلسوختگان سال ها مبارزه با حکومت طاغوت و مقابله با تجاوز خارجی را با غمی مضاعف مواجه می کند،رفتارها و رویه ها و حوادثی است که متأسفانه این روزها در کشور ما در حال وقوع است.

در کدام باور می گنجد که در جمهوری مزیّن به نام مبارک اسلام و در مجلسی که تحت نام اسلام برای شورا گرد آمده اند،نمایندگانی که مشروعیت خود را از رأی ملت می گیرند و سوگند خورده اند تا حافظ قانون باشند،در مقابل چشم جهانیان در مقام قاضی نشسته و بدون هیچ توجهی به شرع و اخلاق و قانون حکم مرگ صادر کنند؟!آن هم نه در مذاکره ای روشمند بلکه در ضمن هیاهو در صحن علنی مجلس.

در کدام باور می گنجد که خطیبانی که لباس روحانیت بر تن و شعار اسلام بر لب دارند،در مقامی که باید دعوت به تقوا و نزاهت و خدا ترسی باشد،تهمت و بهتان و ناسزاگویی را درآمیزند و حکم غیر حق دهند و رفتار غیر مرضی خداوند مرتکب شوند؟

چگونه است که همه ی اموال عمومی که از آن همه ی ملت است در اختیار یک فکر و یک جناح است؟رسانه ای که باید صادقانه و خیرخواهانه افکار و اخبار ملتی را منعکس کند، برنامه هایش را روی اتهام و تهدید و توبیخ کسانی متمرکز کرده است که نه تنها امکان دفاع از خود را ندارند بلکه همواره برای دفاع از آرمان های انقلاب کوشیده اند؟چگونه تربیتی در جامعه و فضای سیاسی ما رواج دارد که بانویی محترم را در جوار حرمی مقدس با زشت ترین و وقیحانه ترین ناسزاها دوره می کنند و هیچ دادرسی داد او را نمی ستاند؟

کدام تحلیلگر هوشمند سیاسی کشف کرده است که همه ی مسئولان طراز اول انقلاب، اکثر اعضای شورای انقلاب، سران دولت های سه دهه نخست انقلاب، یاران نزدیک بنیانگذار انقلاب و… همه خائن وطن فروش، خود باخته و یا فاسد بوده اند؟

شخصیت های گرانقدری چون مهندس میر حسین موسوی،نخست وزیر سال های پر درد و رنج جنگ تحمیلی و مؤیّد به حمایت های مکرر امام و مشاور عالی مسئولان عالی رتبه نظام که از سوی رهبر نظام در موارد مختلف منصوب و مورد تأیید بوده است؛ و حجة الاسلام کروبی که یار وفادار و مورد اعتماد امام راحل و منصوب آن حضرت در امور مختلف و هشت سال رئیس قوه ی مقننه بوده است و سال های متمادی از عمر شریف خویش را در خدمت ایثارگران و خانواده های شهدای انقلاب و جنگ تحمیلی سپری نموده است؛ و سرکار خانم رهنورد دانشمند قرآن پژوه و هنرمند معنوی و اندیشمند تعالی جویی که از مفاخر جامعه ی اسلامی ماست؛ و سرکار خانم کروبی، مدیر لایق و فداکار و خدومی که مرهم گذار زخم های دردمندان و ایثارگران بوده است،چرا و به چه جرمی محدود و محصور و از همه ی حقوق شرعی و قانونی خود محروم و از دسترس علاقه مندان و خویشان و فرزندان خود دور شده اند و هر کس از قدرتمندان به هر زبان که می تواند با طعن و توهین به آنان به اقطاب قدرت تقرب می جوید. نکند نامحرمان و نااهلان به حریم انقلاب راه یافته اند! و همانگونه که امام راحلمان فرمودند انتقام او را از یاران و اطرافیان او می گیرند.

برادرانه و خاضعانه از همه اولیاء امور در هر مرتبه و حدی که بسط ید دارند می خواهیم تا دیر نشده است به راه نورانی آرمان های انقلاب باز گردند، حقوق شرعی و قانونی ملت را به رسمیت بشناسند، قانون اساسی را به عنوان عالی ترین مرجع داوری ملی به موقع عمل درآورند، با آزادی زندانیان سیاسی و شخصیت های دلسوز و با سابقه نظام روح برادری و رأفت را در جامعه زنده کنند و راه را بر طعنه زنی دشمنان این دین و ملت و کشور و نفوذ ایادی استعمار ببندند و عرصه ی رسانه ای را از رفتار های خلاف اخلاق پاک سازی کنند. به همه ی ملت و خصوصاً منتقدان مسالمت جوی، اجازه ابراز عقیده دهند. پویش مسالمت آمیز در مسیر حرکت سیاسی را تأمین و تضمین کنند، متجاوزان به حقوق و حریم مردم را تأدیب کنند و رضایت خدای قادر مهربان را بجویند و از هیچ چیز و هیچ کس جز خداوند نترسند که والله یعصمک من الناس.

امید است بار دیگر غبار ها از چهره ی نورانی جمهوری اسلامی زدوده شود تا مردم منطقه هم دلگرم تر الگوی آرمانی خود را در حکومت مردم سالاری پیدا کنند که بر محور اسلام استوار است.

جمهوری اسلامی میراث مبارک همه این ملت است.مردم حق خواه ایران آن را به مشتی انحصارگر وا نخواهند گذاشت و همواره از اسلامیت و جمهوریت نظام دفاع خواهند کرد.

مباد که فردا در برابر تاریخ و در روز فرجام در پیشگاه عدل الهی با این خطاب مواجه شویم :

الم تر الی الذّین بدّلوا نعمت الله کفراً و احلّوا قومهم دار البوار

۱۱/۱۲/۸۹

مجمع مدرسین و محققین حوزه ی علمیه قم

"

مجمع نمایندگان ادوار مجلس: اجازه ندهید حکومت در تعدی به حقوق شما بیش از این جسارت به خرج دهد

مجمع نمایندگان ادوار مجلس شورای اسلامی در بیانیه ای خطاب به مردم ایران درباره ی کودتاگران هشدار داده اند: همان طوری که آرا مردم را جابجا و به سرکوب اعتراضات مردمی ادامه داده اند، با زندانی کردن دکتر زهرا رهنورد، فاطمه کروبی، مهدی کروبی و میر حسین موسوی گام دیگری درتکمیل نقض اصول قانون اساسی و قوانین آیین دادرسی ای که تمکین به آنها را ملت از حاکمیت مطالبه میکند، برداشتند.

همچنین در این بیانیه تاکید شده است: ما این بیانیه را در حالی خطاب به شما می نویسیم که دبیرکل مجمع نمایندگان ادوار مجلس شورای اسلامی آقای دکتر یدا… اسلامی نماینده بافت در مجلس سوم، آقای احمد حکیمی پور نماینده زنجان در مجلس چهارم و خانم امانی نماینده ارومیه در مجالس پنجم و ششم بازداشت و زندانی شده اند و به جمع تعداد دیگری از نمایندگان سابق زندانی آقایان دکتر سلیمانی ، مهندس محسن صفایی فراهانی، و دکتر محسن میردامادی پیوسته اند.


متن کامل این یانیه به شرح زیر می باشد:

بسم الله الرحمن الرحیم

مردم شریف ایران

جنبش سبز، بعنوان جنبشی مدنی و حقوق محور، پس از کودتای انتخاباتی خردادماه سال گذشته با اراده شما کلید خورد. عاملان کودتا، در پاسخ به اعتراض مسالمت آمیز میلیونها نفر که با شعار”رای من کجاست”؟ به خیابان آمده بودند آنها را به گلوله بستند، و دهها نفر را به شهادت رساندند. هزاران نفر از معترضین را بازداشت و زندانی کردند، هزاران نفر را از کار اخراج و باعث مهاجرت ناخواسته بسیاری از کشور شدند. با تمام این جنایات، باز به دلیل سوء مدیریت و سیاست های غلط داخلی و ماجراجویی های بین المللی شرایط اقتصادی و اجتماعی کشور را در بحران بی سابقه ای قرار دادند، بحران هایی که زمینه ساز بیکاری گسترده کارگران زحمتکش کشور را فراهم آورده و بسیاری از آنها را از دریافت حقوق ناچیزشان برای ماه ها محروم کرده است. اعمال محدودیت های گسترده علیه همه اقوام ایرانی و به ویژه اقلیت های قومی و مذهبی ماحصل دیگر دولت کودتایی بوده است که می تواند ضربات جبران ناپذیری بر تمامیت ارضی و امنیت ملی کشور وارد کند.

در چنین شرایطی، آقایان میر حسین موسوی، و مهدی کروبی روسای سابق دولت و مجلس که هر دو از نامزدهای ریاست جمهوری سال گذشته بودند، به رغم تحمل فشارهای بسیار زیاد هیچ گاه نسبت به این همه ظلمی که توسط حاکمیت بر مردم انجام شد، سکوت اختیار نکرده و همراه با مردم به ویژه جوانان و زنان دلاور به اعتراض خود ادامه دادند. در طول یکسال گذشته محدودیت های شدیدی بر آنها اعمال شد، از جمله قطع ارتباط آنها با مشاوران و دوستانشان، ممانعت از حضور انها در مراسم عمومی و اهانت و تبلیغ غیر واقع از صدا و سیما و منابر مساجد و نماز جمعه ها و در این اواخر عربده کشی نمایندگان مجلس فرمایشی و نهایتا زندانی نمودن این عزیزان ، بگونه ای که حتی فرزندان ایشان نیز اطلاعی از محل نگهداری و وضعیت سلامتی انها ندارند و شکایت خود را از ظلم روا رفته بر والدین خود به خدا و مراجع دینی برده اند.

کودتاگران، همانطوری که آرا مردم را جابجا و به سرکوب اعتراضات مردمی ادامه داده اند ، با زندانی کردن دکتر زهرا رهنورد ، فاطمه کروبی، مهدی کروبی و میر حسین موسوی گام دیگری درتکمیل نقض اصول قانون اساسی و قوانین آیین دادرسی ای که تمکین به آنها را ملت از حاکمیت مطالبه میکند ، برداشتند.

مردم عزیز ایران!

از آنجاکه نقض قانون اساسی توسط کودتاگران انجام شده، که هم اکنون حاکمیت را نیز غصب کرده اند، ما نمایندگان ادوار مجلس شورای اسلامی، نقطه اتکایی، جز شما ملت بزرگ نداریم ، و یکبار دیگر شکایت به شما می آوریم و از شما عزیزان می خواهیم که در قبال بازداشت رهبران شجاع، صادق و دلسوز جنبش سبزساکت ننشینید و در این راه پرتلاطم فرزندان خود را تنها نگذارید.

ما این بیانیه رادر حالی خطاب به شما می نویسیم که دبیرکل مجمع نمایندگان ادوارمجلس شورای اسلامی آقای دکتر یدا… اسلامی نماینده بافت در مجلس سوم ، آقای احمد حکیمی پور نماینده زنجان در مجلس چهارم و خانم امانی نماینده ارومیه در مجالس پنجم و ششم بازداشت و زندانی شده اند و به جمع تعداد دیگری از نمایندگان سابق زندانی آقایان دکتر سلیمانی ، مهندس محسن صفایی فراهانی، و دکتر محسن میردامادی پیوسته اند.

ما خواستار اعمال حاکمیت قانون و آزادی تمامی زندانیان سیاسی از جمله رهبران جنبش سبز هستیم که گناهی جز اعتراض به ظلم روا رفته بر رای مردم ندارند. تنها اعتراض این عزیزان که بهترین لحظات عمرشان را در زندان تحت شرایط بسیار سخت و گاهی همراه با شکنجه می گذرانند، چیزی نیست جز اعتراض به سیاستهای ویرانگر حاکمیت. لذا از شما مردم عزیز ایران دعوت می کنیم در این روزهای منتهی به سال نو، به هر شیوه ای که می توانید اعتراض خود را به حاکمیت نشان دهید و اجازه ندهید حکومت در تعدی به حقوق شما و رهبران جنبش سبز و نمایندگانتان بیش از این جسارت به خرج دهد.

مجمع نمایندگان ادوار مجلس شورای اسلامی

۱۲/۱۲/۱۳۸۹

"

آیت الله دستغیب: وظیفه علما دادخواهی ست نه سکوت

در پی درخواست فرزندان میرحسین موسوی و مهدی کروبی از مراجع عظام تقلید مبنی بر شکستن سکوت خود در برابر مظالم موجود، آیت الله سید علی محمد دستغیب، مرجع تقلید حامی جنبش، تاکید کرد “هیچ عقلی تصدیق نمی‌ کند ظلمهای آشکار صورت گیرد و انسان از کنار آن بی توجّه ردّ شود. در این زمان که عده ای مظلوم می‌ آیند و طلب کمک می‌ کنند وظیفه علما ست که دادخواهی کنند نه اینکه سکوت نمایند.” این مرجع مردمی همچنین خاطرنشان کرد “بیش از ٢٢ ماه است که کشور تحت سلطه نظامی است، نه مردم راضی هستند و نه نیروهای نظامی و انتظامی. هر لحظه آنها را به خیابان می‌ آورند برای در دست داشتن نظام که روش عاقلانه نمی‌ باشد.”

به گزارش جرس به نقل از تارنمای «حدیث سرو»، آیت الله دستغیب طی گفتگویی اختصاصی با این رسانه، مواضع خود پیرامون شرایط موجود در کشور و ظلم و خفقان حاکم را جهت تنویر افکار عمومی اعلام کرده و در تبیین مواضع خود پس از انتخابات بیست و دوم خرداد تا آخرین بیانیه اش که در پنجم اسفندماه هشتادونه منتشر شده، گفت “شورای نگهبان هیچگونه دخالتی از جهت رد صلاحیت افراد نباید داشته باشد، و وظیفه او فقط دفاع از آراء مقبول بین مردم و وزارت کشور و رسیدگی به شکایات کاندیدهای رد صلاحیت شده است. صدا و سیما نیز یکطرفه و فقط در پی اجرای دستور مافوق است، نه رضایت مردم؛ تهمت را منتشر می‌ کند در حالی که متهم قدرت بر دفاع از خود ندارد. در کشور سپاه دفاع از نظر گروه خاصی می‌ کند که به خوبی برای مردم واضح گردیده. و برای نظامیان هم واضح شده که دخالت آنها در مسائل سیاسی بی رغبتی مردم را نسبت به آنها در پی خواهد داشت.”

وی در خاتمه ایشان برای برون رفت از وضعیت موجود، پیشنهاد دادند که از آقایان موسوی و کروبی دعوت شود تا به صداوسیما بیایند و مطالب خود را بیان کنند؛ آن وقت مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی با حفظ قانون نظر دهند.

متن کامل این مصاحبه به شرح زیر است:


جنابعالی در تمام بیانیه هایی که داده اید تقاضای اجرای دقیق قانون اساسی نموده اید، امّا اعضای مجلس خبرگان رهبری آن را نادیده گرفته و راضی به خواندن آن نیستند، در صورتی که ملت ایران اعضای مجلس خبرگان را چشم و گوش نظام و اهل منطق و علم می‌ دانند، چرا چنین برخورد می‌ شود؟

بعضی از نمایندگان محترم خود را تابع اعضای شورای نگهبان می‌ دانند، در صورتی که خود اعضای شورای نگهبان به وظیفه ی قانونی خویش که حفظ آراء مردم و پایبندی به قانون اساسی است عمل نکرده اند. چندبار عرض شده که انتخابات یک معامله بین مردم و وزارت کشور است که وظیفه دارد به نحو احسن افراد صالح کاندید شده یعنی کسانی که شرایط قانونی را داشته باشند که در آیین نامه انتخابات معلوم است. و شورای نگهبان هیچگونه دخالتی از جهت رد صلاحیت افراد نباید داشته باشد، و وظیفه او فقط دفاع از آراء مقبول بین مردم و وزارت کشور و رسیدگی به شکایات کاندیدهای رد صلاحیت شده است.


اما در بیست سال گذشته، شورای نگهبان نظر خود را بر نظر مردم مقدّم داشته و مانع تحقّق جمهوری اسلامی و آزادی در انتخابات شده، یعنی تمام امور باید از طرف شورای نگهبان تعیین شود و الا شورای نگهبان انتخابات مردم را تأیید نمی کند. مردم نسبت به اینگونه نظارت شورای نگهبان اعتراض دارند، و کارهای او را تأیید نمی‌ کنند چون فراتر از وظیفه قانونی خود در امور دخالت کرده است. نظارت استصوابی را مطرح نموده و مردم را بی اختیار و فاقد شعور سیاسی می داند، و حال آنکه امام می‌ فرمود: “مردم ولی نعمت ما هستند.”


البته در زمان آقای خاتمی مسأله آنچنان روشن بود که به هیچ عنوان نتوانستند اِعمال نظر کنند. و در زمان جناب موسوی این مسئله بیشتر واضح شد، اما شورای نگهبان قرائن موجود بر معلوم را نادیده گرفت و نگذاشت که مردم از مسائلی که اتفاق افتاده آگاه شوند، لذا اولین خواسته مردم “رأی ما کجاست؟” بوده که اگر شورای نگهبان این معنا را متوجه می شد این همه آبروریزی و مخالفت در پی نداشت. شرع و عقل حکم می‌ کند که مردم را از آنچه اتفاق افتاده آگاه و صادقانه بیان کنند، و آرامش با زور و سرنیزه رجوع به گذشته و نفی آزادی و جمهوری اسلامی می‌ باشد. ملاحظه کنید که بیش از ٢٢ ماه است که کشور تحت سلطه نظامی است، نه مردم راضی هستند و نه نیروهای نظامی و انتظامی. هر لحظه آنها را به خیابان می‌ آورند برای در دست داشتن نظام که روش عاقلانه نمی‌ باشد. لذا باید نظارت استصوابی برداشته شود.


شما در این بیانیه مورخ ۵/۱۱/۸۹ فرموده اید که اکثر مراجع تخلفات صورت گرفته در نظام جمهوری اسلامی ایران را قبول ندارند. پس وضع موجود نظام مورد تأیید آنها نمی‌ باشد؟


بله چنین است، مثلاً صدا و سیما یکطرفه و فقط در پی اجرای دستور مافوق است، نه رضایت مردم؛ تهمت را منتشر می‌ کند در حالی که متهم قدرت بر دفاع از خود ندارد. ضایع کردن آبروی اشخاص بدون اثبات جرم در محکمه عدل، بر خلاف احکام اسلام و حتی جوامع بین المللی است. اگر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب و سایر معصومین (علیهم السلام) و در این اواخر امام بودند، به این وضع راضی نبودند. آیا می شود آبروی اشخاص متهم را برد بدون اثبات جرم در نزد مجتهد جامع الشرایط؟ مراجع و آیات عظام در مسائل جزئی وارد نمی‌¬شوند، اما در این وضع موجود نمی شود در برابر چنین خلاف شرعهای روشنی ساکت بود. البته یقیناً این خلاف شرعها را تأیید نمی‌ کنند.


جنابعالی تأکید دارید که نیروی نظامی و انتظامی نباید وارد مسائل سیاسی شوند. این به چه دلیل می‌ باشد؟


وظیفه نیروهای نظامی و انتظامی حفاظت از خاک کشور و مال و جان و ناموس مردم است و اگر وارد مسائل سیاسی شوند باید نظر حزبی یا گروهی را تأیید نمایند، و وظیفه اصلیش فراموش می‌ شود. شما این مسئله را (بنابر آنچه از خبرگزاریها نقل شده) در ارتش مصر ملاحظه می‌ فرمایید که مورد احترام مردم است چون حافظ جان مردم است. البته مسائل سیاسی باید مطرح شود اما با عقل و منطق و درایت، و نمی‌ شود با زور و سرنیزه آنچه خواست یک حزب یا گروه است تحمیل شود.


در ایران اسلامی ما سپاه وارد شده و دفاع از نظر گروه خاصی می‌ کند که به خوبی برای مردم واضح گردیده. و برای نظامیان هم واضح شده که دخالت آنها در مسائل سیاسی بی رغبتی مردم را نسبت به آنها در پی خواهد داشت. تکرار می‌ کنم مسائل سیاسی باید مطرح شود اما نیروهای نظامی و انتظامی مأمن و ملجأ همه گروه ها هستند و نباید مدافع حزب یا گروه خاصی شوند. اینکه امام فرمودند “نیروهای نظامی و انتظامی وارد مسائل سیاسی نشوند” ، مسئله شخصی نیست بلکه حفظ آبروی آنها است. اگر محکمه عدلی تشکیل شود و عادلانه برای جریانات ۲۲ ماه گذشته به قضاوت بنشیند آنگاه معلوم خوهد شد که چقدر تخلّف از شرع و قانون حاصل شده. نادیده گرفتن دستور امام موجب شده سپاه که در دل مردم جاداشت از مردم دور شود. مگر مردم چه کسانی هستند، پدر و مادر و وابستگان همین نیروهای نظامی و انتظامی هستند. آنها هرگز راضی نیستند که این نیروها اینقدر افول کنند، و عزت و سربلندیشان را می‌ خواهند. این معنا در زمان جنگ و دفاع مقدس ظاهر شد که اگر نبود حمایت مردم از سپاه و نیروهای دیگر، این محبوبیت هرگز نصیبش نمی‌ شد.


با وجودی که حضرتعالی وسائل تبلیغی در اختیارتان نیست، اما مسائل را به هر نحوی ابلاغ می‌ فرمایید؛ آیا این روند نتیجه دارد؟


بیان مطالب حق، وظیفه هر شخصی است که تکلیف دارد، اگر عالم نسبت به مسائل خلاف شرع علنی در جامعه ساکت باشد، در عدالت و حتی علمش باید تردید کرد. در این زمان سکوت در حکم موافقت با خلاف شرع است. هیچ عقلی تصدیق نمی‌ کند ظلمهای آشکار صورت گیرد و انسان از کنار آن بی توجّه ردّ شود. در این زمان که عده ای مظلوم می‌ آیند و طلب کمک می‌ کنند وظیفه علما است که دادخواهی کنند نه اینکه سکوت نمایند. چطور می‌ توان گفت تکلیف نیست؟ کشور ما اسلامی است یعنی پایه آن باید بر قرآن و سنت باشد، اگر خلاف قرآن و سنّت عمل شود، مسئولین هیچگونه تسلّط و حقّی بر کشور ندارند.


حضرتعالی برای برون رفت از وضع موجود چه پیشنهادی دارید؟


اینجانب چندین بار این مطلب را بیان کرده ام که باید دو بزرگوار آقایان موسوی و کروبی که سالها مورد تأیید امام امّت بوده اند و محبوب قلوب صاحبان عقل در ایران و سایر کشورها می‌ باشند، در صدا و سیما حاضر شوند و مطالب خود را بیان کنند و مردم که صاحب اصلی انقلاب هستند و مجلس خبرگان و شورای اسلامی با انصاف و حفظ قانون نظر دهند، و یا در نزد هیأتی که طرفین قبول دارند بطور علنی که همه بفهمند مطالب خود را بیان کنند. آنگاه معلوم شود مسئولین چقدر از شرع و قانون و مردم دور شده اند. ضمناً آنچه بخواهد در مجلس خبرگان اتفاق بیفتد باید حتما به نظر و سمع مراجع معظم رسانده شود، و رضایت ایشان کسب شود وگرنه از محتوای اسلامی و فقاهتی خارج می‌ شود.

"

۱۳۸۹ اسفند ۱۱, چهارشنبه

روایت مهدی خزعلی از ۱۰ اسفند: مردم برای کتک خوردن آمده بودند


دکتر مهدی خزعلی، پزشک و تحلیل‌گر سیاسی در زمانی که مشاهدات خود از ناآرامی‌های تهران در روز ۱۰ اسفند ۱۳۸۹، را برای دویچه وله شرح می‌داد (ساعت ده و نیم شب به وقت تهران)، به گفته‌ی خودش هنوز ناآرامی‌ها و درگیری‌های پراکنده به ویژه در میدان آزادی تهران ادامه داشت.

آقای خزعلی ادامه داد: «ظاهرا از صبح امروز، نیروهای ضدشورش آماده‌باش بودند. این نیروها از صبح در تقاطع‌های اصلی و خیابان‌های حساس مستقر بودند. از ساعت ۵ به بعد نیروهای یگان ‌ویژه و نیروهای بسیجی، خیابان آزادی، انقلاب، محور بلوار کشاورز و میدان هفت ‌تیر را کاملا پوشش دادند و مانع هرگونه تجمعی ‌شدند. منتهی از ساعت ۶ بعد از ظهر به بعد که هوا رو به تاریک شدن رفت، جمعیت به‌صورت راه‌پیمایی آرام و ساکت به‌‌سمت میدان آزادی حرکت کرد. پیاده‌روها کاملا پر بود. در ساعت ۷ شب هیچ مغازه‌ای در مسیر منتهی به میدان آزادی باز نبود. مردم با هم شوخی می‌کردند که همه برای خرید عید بیرون آمده‌ایم. در تقاطع‌های مختلف مثل تقاطع جمالزاده یا تقاطع اسکندری درگیری شد که با فشار باتوم و زدن مردم، راهپیمایان را به داخل فرعی‌ها هدایت می‌کردند.»

دکتر مهدی خزعلی از شنیدن صدای تیراندازی در ناآرامی‌ها ۱۰ اسفند خبر داد گفت: «چندین‌بار صدای تیراندازی شنیدیم. در چهارراه ولی‌عصر، در جمالزاده و هم در میدان ولی‌عصر، صدای تیراندازی شنیدیم. هنوز هم درگیری به‌صورت پراکنده ادامه دارد. الان هم که با هم صحبت می‌کنیم (ساعت ۱۰:۳۰ شب به وقت تهران) طرف میدان آزادی و بالای میدان درگیری‌ها ادامه دارد. امروز دستگیری هم خیلی زیاد بود. بعضی‌جاها یک‌دفعه حمله می‌کردند و ۲۰ تا ۳۰ نفر را می‌ریختند در مینی‌بوس. این‌ها چیزهایی است که در خیابان آزادی و خیابان انقلاب دیدم. البته دور کاملی هم تا میدان هفت‌تیر زدم.»

دکتر خزعلی از «صحنه‌های جالبی» که امروز در راهپیمایی شاهدش بود برای دویچه وله تعیف کرد. او گفت: «در خیابان آزادی صحنه جالبی به‌وجود آمد. یک پیرزن چادری با قدی کوتاه که شاید ۷۰ سال سن داشت در خیابان آزادی حرکت می‌کرد و مرتب رو به نیروهای ضدشورش می‌گفت، «خجالت بکشید، حیا کنید و…». سر تقاطع اسکندری این پیرزن را زدند. مردم اعتراض کردند. دور این پیرزن را گرفتند. پیرزن پوست و استخوان بود. من هم برای این‌‌که به این پیرزن لطمه نخورد جلو رفتم. به یکی از این بسیجی‌ها که سنی از او گذشته بود گفتم این رفتار درست نیست، این پیرزن جای مادربزرگ شماست. بسیجی جلو آمد و من را شناخت. بعد از این که یک ساعت با هم صحبت کردیم به من گفت، «تو سوژه خیلی خوبی برای بازداشت بودی. تو را می‌گرفتیم و می‌گفتیم فلانی را هم در اغتشاشات گرفتیم». گفتم فکر نمی‌کنید به اندازه کافی سوژه دارید و این سوژه به ضررتان خواهد بود. گفتم تا کی می‌خواهید دنبال چنین سوژه‌هایی بگردید که، فلانی و فلانی را گرفتیم. گفتم، حالا فرض کنید که من را بگیرید، بعد آیا من نخواهم گفت چه دیدم؟ چرا متعرض من شدید؟ معترض من شده‌اید برای دفاع از یک پیرزن چادری محجبه‌».

این نویسنده منتقد دولت از ویژگی راه‌پیمایی ۱۰ اسفند و فرق آن با راهپیمایی ۱ اسفند و ۲۵ بهمن ۱۳۸۹ می‌گوید: «امروز آرامش کامل بود. هیچ کس شعار نمی‌داد. فقط حرکت بود. حرکت امروز، حرکتی آرام و بدون شعار. مردم باتوم می‌خوردند ولی عکس‌العملی نشان نمی‌دادند. مردم فقط برای کتک‌خوردن آمده بودند. امروز روز صدای پای ساکت مردم بود. می‌خواهم بگویم که، ای مردم، صدای پای ساکت شما به گوش همه، حتی به گوش بسیجی‌‌ها هم خواهد رسید. بزرگترین فریاد ما، جسم کبود ما و سر شکسته ماست. بدن گلوله خورده کشته‌شدگان ماست، افرادی که در زندان‌ها داریم، فریاد ماست. این‌ها بزرگترین فریاد ماست و همین کافی است.»

آقای خزعلی معتقد است راهپیمایی ۱۰ اسفند برای حکومت ایران «پیامی» دارد. او می‌گوید «راهپیمایی امروز این پیام را به آقایان داشت که مسیر را اشتباه می‌روید. همان آقایانی که به لیبی و مصر و تونس نصیحت می‌کنند که “حرف مردم‌تان را بشنوید”، قبل از این که کنترل از دست همه خارج شود، صدای پای ساکت مردم را بشنوید. از جایی به بعد از دست همه منتقدین معتقد به نظام هم خارج می‌شود. آن‌موقع کار دست کسانی می‌افتد که کف خواسته‌هایشان بسیار بالاتر است.»
"

سپاه کوفه در جماران چه می کند؟

غلامعلی رجایی

روز دفن داماد امام –یک شنبه – به دلیل حرفهایی که از جناب سیدحسن خمینی درباره اهانتهای رکیک عده ای اوباش که خود راتا درب منزل هاشمی در جماران رسانده بودند و از آقامجیدانصاری در همین مورد ودرموردبیانات منتشرنشده آیت الله هاشمی درصحن مجمع خبرگان شنیدم که نمی توانم نقل کنم برای من روز تکاندهنده ای بود.

جناب سیدحسن می گفت وقتی عده ای از- مثلا – لباس شخصیها به جماران آمدند من درمنزل ایستاده بودم و.فحشهای بسیار رکیکشان رابه آقای هاشمی می شنیدم. به گوش خود شنیدم آنها درکمال..به آقای هاشمی خطاب می کردند که میدانی همسرت…است.

آقای مجیدانصاری هم می گفت پس ازختم جلسه مجمع دو برادرلاریجانی- علی وصادق را – به کناری کشیده و با ذکر صحنه هایی که خود شاهد آنهابودم گفتم من شاهد فححشهایی که آن روز درجلوی منزل هاشمی به خانواده اش می دادند بودم. بعدمثالی زدم وگفتم اگر شما شنیده باشید درهمسایگی شما رفتگری زندگی میکند وعده ای بیایند وبدترین فحشهای ناموسی را جلوی چشم همه به اوبدهند چه عکس العملی از خودنشان می دهید؟ وچه اقدامی می کنید؟ حالا فرض کنید این فرد که آنهمه به اوفحش رکیک جلوی همه داده اندهاشمی رییس مجمع ورییس مجلس خبرگان ومعتمدامام نیست.

کس دیگری برایم تعریف می کرد که درجلسه ای درمسجد ارک که دوستان حزب الله! درآنجا تشکیل جلسه می دهد وقتی بحث درباره عکسهای دخترمتاهل جناب مهندس موسوی مطرح شد ومن از یکی از این برادران! حزب الله پرسیدم ماجرای این عکسهاچیه؟ با صدای بلند وبدون توجه به حرمت خانه خدا داد زد (با پوزش از خانواده مظلوم موسوی) فلانی، عکسهای این فا..شه رابیاور بهش بده بره باهاشون ح. ال کنه.

من نمی دانم اینهایی که این همه ادعای دینداری و ولایتمداری د ارند چرا به تعبیرسیدالشهداء(ع) لااقل آزاده نیستند.

گیرم اینها با هاشمی دشمن خونی اند، به همسر محترمه او چکار دارند؟ به شهادت تمام مقاتل، اهل کوفه که فاجعه کربلا را آفریدند تا امام زنده بود اهانتی به خانواده وحرم او نکردند اینها دیگر تولیدات کدام مذهب ومکتب هستند که از سپاه کوفه بدترمی کنند؟

سپاه کوفه در جماران چه می کند؟!

آیا کسی که ذره ای مردانگی وغیرت دینی داشته باشد نباید ازشنیدن این گونه خبرها ازغصه دق کند وبمیرد؟

خوشا به حال شهدا که رفتند تا این روزهای سخت تر از مرگ را برای دوستداران انقلاب ندیدند.

این روزها به بعضی که از سر دلسوزی یا ..مرا نصیحت می کنند که تند نروم می گویم احساس می کنم قلمی که دردست من است امانتی است که شهدا و بویژه دانشجوی شهید عظیم اسدی مشکال که درکنارمن درصبح سرد ۹ فروردین سال ۱۳۵۷ در شهربانی دزفول در اثر شکنجه هایی که به ما دادند – وبه اوبیشترازما – به شهادت رسید به من سپرده اند.براین اساس، این نوشتنها حداقل کاری است که از من وامثال من برمی آید تا جلوی اتفاقی را که دارد می افتد – ومتاسفانه مثل اینکه از آن گریزی نیست -بگیریم والا من نیز رسم عافیت می دانم.

راست گفت آنکه گفت اگر خدا را از جامعه وطبیعت وهستی برداری دیگر انجام هرکاری جایز است.

آیا ایمان بخدا به این زودی از بعضیها که داعیه اصولگرایی وولایتمداری دارند رخت بربسته است؟

خدایا جرم ما چیست که دشمن همدیگر شده ایم ؟ گناه ما چیست که ما را بحال خودمان رها نموده ای؟

خدایاُ ما همدیگر رانمی بخشیم اما از تو می خواهیم بر ما ببخشی و…

منبع : وبلاگ شخصی نویسنده
"